یکم بهمن ۱۳۴۵، در روستای خرمچماز از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. فرزند هشتم خانواده بود. مادرش سیده زهرا تفت خرمی، عمه شهید سیدعلی حسینیان بود و پدرش علی نام داشت. سوم راهنمایی را در مدرسه امام موسی صدر نکا خواند و سپس در حوزه علمیه ادامه تحصیل داد. مجرد بود. به عنوان بسیجی از لشکر ۲۵ کربلا در جبهه حضور یافت. بیست و سوم اسفند ۱۳۶۴ (سال ششم جنگ تحمیلی) در منطقه فاو و در عملیات والفجرهشت بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به سر و سینه در نوزده سالگی خلعت شهادت پوشید. چهار روز بعد آیتالله حسین محمدیلائینی بر پیکرش اقامه نماز کرد و پس از تشییع در زادگاهش خرم چماز دفن شد. او را منوچهر نیز مینامیدند. برادرش جعفر ذاکری آزاده بود. ۱ - وصیتنامه شهید ذاکری[ویرایش]با درود و سلام بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت محمد ابن عبدالله و با درود و سلام بر امام زمان مهدی موعود و با درود و سلام بر نائب بزرگوارش، حامی مستضعفان پیر جماران اسوه زندگی و ملت ایران و با درود و سلام بر شهیدان گلگون کفن صدر اسلام خصوصاً سرور و سالار شیعیان حسین ابن علی علیه السلام و ياران با وفایش و همچنین شهدای گلگون کفن، خصوصاً بهشتی و رجایی و باهنر که هر کدام اسوه انقلاب بودند و با درود و سلام بر مجروحین و معلولین انقلاب اسلامی و آرزوی شفای عاجل برای این عزیزان که برای احیا کردن انقلاب اسلامی مجاهدتها و کوششهای فراوانی را ایثار نموده اند و بر خودشان رنجها و مشقت های فراوانی وارد نموده اند تا بتوانند انقلاب اسلامی را به گوش همه مستضعفان جهان برسانند و شوروی و اسرائیل ، خصوصاً آمریکای جنایت کار را در طول تاریخ برای همیشه رسوا نمایند تا به مردم مستضعف و محروم جهان بفهمانند که تنها غده سرطانی جهان چنین بلاها را وارد می سازد. به امید روزی که این جنایتکار از صحنه روزگار محو شود. خواهران عزیز و دلسوزم این چند کلمه را به عنوان سفارش از برادر شهیدتان پذیرا باشید. حجاب شما کوبنده تر از خون سرخ من است و با رعایت آن مرا از خود خوشنود سازید. سعی کنید با قرآن و رساله بیشتر انس بگیرید و در حفظ آن بکوشید. همان طور که من سلاح برادر اسیرم را به دوش گرفته ام شما نیز سلاح مرا به دوش بگیرید و در صحنه فرهنگی برای برقراری اسلام تلاش کنید و حضرت فاطمه را الگوی خود قرار دهید و در تمام صحنه ها از ایشان تبعیت کنید خواهران عزیزم بعد از شهادت من ناله و زاری نکنید و با کمال افتخار سربلند باشید که برادرتان در راه اسلام به شهادت رسید!! سلام بر برادران بزرگوارم امیدوارم که برادر کوچکترتان را در عوض هر گونه خطا و اشتباه به بزرگواری خودتان ببخشید از شما می خواهم که بعد از من ادامه دهنده راه شهدا باشید و هیچ وقت امام خمینی را تنها نگذارید و همیشه به ندای ایشان لبیک بگوئید و در حفظ عناصر دینی و مذهبی کوشا باشید و پدر و مادرمان را هیچ وقت فراموش نکنید. پدر عزیزم دستهایت را می بوسم به خاطر زحماتی که برایم کشیدی مادر عزیزم دوست دارم که خاک زیر پایت را ببوسم چراكه الجنة تحت أقدام الامهات، بهشت زیر پای مادران است. من نمیدانم با چه زبانی از شما تشکر کنم. فقط امیدوارم از من راضی باشید؛ چرا که خداوند در قرآن بعد از سفارش به برپایی نماز بندگانش را به احترام نسبت به پدر و مادر سفارش می کند مادر ،عزیزم در عزای من گریه نکن بلکه افتخار کن که فرزندت را در راه خداوند نثار کردی ردههای این صفحه : روحانیون شهید شهرستان نکا | شهدای بسیجی (شهرستان نکا) | شهدای روحانی استان مازندران | شهدای روستای خرم چماز | شهدای شهرستان نکا | شهدای عملیات والفجر هشت (استان مازندران)
|