|
| ||||||||||||||||||||
دوم مهر ۱۳۴۵، در روستای مجره از توابع شهرستان خلخال در استان اردبیل چشم به جهان گشود. فرزند اول خانواده بود. پدرش حیات الله، کارگر کارخانه کاغذ‌سازی پهنه کلا بود و مادرش ماهرخ حمزه پور نام داشت. از ده سالگی در خیابان راه آهن نکا زندگی کرد. تا پایان دوره سوم راهنمایی درس خواند. مجرد بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سی و یکم تیر ۱۳۶۱ (سال دوم جنگ تحمیلی) در منطقه شلمچه و در عملیات رمضان در پانزده سالگی خلعت شهادت پوشید. ایشان جاویدالاثر هستند و تاکنون اثری از پیکرش به دست نیامده است. ۱ - وصیتنامه شهید آقایاری[ویرایش]با سلام و درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام امت خمینی بت شکن این اسطوره مقاومت و با سلام و درود بر شهیدان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و دیگر شهدای میهن مان، با سلام درود به تمامی رزمندگان اسلام و این جان برکفان که هر روز با نیروی خداوندی خویش به رزم و پایداری مشغولند ما رزمندگان اسلام جان برکف عهد و پیمان با خدای مان بسته ایم ما پیمان با حسین زمان خمینی عزیز بسته ایم تا نابودی ظلم و ستم را تا آخرین قطره خون تا پیروزی اسلام و با پرچم عدل و عدالت تا شعار لا اله الا الله محمد رسول الله بر کاخ های سفید و سیاه شرق و غرب برافراشته شود مبارزه و مجاهدت مینمائیم. خدایا گناهانم را ببخش و به آرزوی دیرنه ام برسان و آن آروزی دیرینه ام شهید شدن است. خدایا مظلومان جامعه را هدایت کن تا برای اسلام خدمت کنند و جامعه اسلامی را بر سراسر جهان برقرار کنند. خدایا پیروز کن نیروهای اسلام را. در وصیت نامه ام چند تذکر دارم به پدرم و مادرم و برادران و خواهرانم و دیگر دوستان دارم که تا آخرین نفس راه شهدا را ادامه دهند و از روحانیت عزیز این پیکره انقلاب هرگز جدا نشوند. به دوستانم بگوئید که گوشه نشینی را اختیار نکنند برای پیروزی اسلام و انقلاب عزیزمان کوشا باشند. و ای پدر مهربانم سلام گرم مرا از آتش و خون که برای اسلام عزیز جان فشانی می کنم و با خون ناقابلی که در بدن دارم درخت اسلام را آبیاری میکنم بپذیر و از شما میخواهم راه شهیدان و ادامه دهنده راهم باشید و هرگز مرا از دیگر شهدای اسلام جدا نکنید مانند حضرت علی اکبر جوان. مادر مهربانم از شما میخواهم که برادران و خواهرانم را خوب تربیت کنید و به مدرسه بفرستید، درس های شان خوب بخوانند و ایمانشان را قوی کنند از خواهرم میخواهم حجاب و اخلاق اسلامی را رعایت فرمائید. مادر عزیز اینها گل جامعه اسلامیند و برای اسلام باید زحمت بکشند تا اسلام همیشه جاویدان باشد. و از برادران و خواهرانم میخواهم که ادامه دهنده راهم باشند که نگذارید خون شهیدان پایمال شود. مادرم و پدرم از شما میخواهم که نماز و روزه قضا کرده ام برایم بگیرید تا عاقبت در پیشگاه خداوند بزرگ شاد باشم و مجلس مرا سنگین نگیرید. مادر عزیز و پدر عزیز! اگر در خانه اذیت و آزاری به شما میرساندم حرفهای گرانبهایت را گوش ندادم انشاء الله که مرا بخشیدهای مادر مهربان شیری که مرا دادی حلال کن اما مادر عزیز و پدر عزیز می بخشید که نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم و زحمات گران مایه ای که طول سال برایم کشیدید امیدوارم که مزد آن را از خدای بزرگ بطلبید. پدر و مادر عزیزم! خداوند بزرگ توفیق فراوان به شما داد که مرا به جبهه بفرستید که مانند حضرت ابراهیم علیه السلام پسرش اسماعیل علیه السلام را به قربانگاه فرستاد که برای اسلام آبرو باشد. خداوندا پدر و مادرم را صبر فراوان عنایت کن و آنان را از مرگم نگران مکن و آنان را همیشه در زندگیشان شاد ساز که احساس کمبود نکنند. من از دوستانم و فامیلان تقاضای طلب عفو می کنم که اگر اذیتی کردم مرا ببخشند که خداوند آنان را میبخشد مرا در هر جائی که پدرم صلاح بداند دفن بنمائید. و تا آخرین لحظه برای پیروزی اسلام فداکاری میکنم چند دعا در آخر و همیشه دارم؛ خدایا رهبر کبیر انقلاب ما را تا انقلاب مهدی عزیزت نگه دار خدایا مادران شهدا را صبر عنایت بفرما، خداوندا رزمندگان اسلام را پیروز کن، خدایا قدس عزیز را آزاد کن که تمام آرزوی من میماشد. خدایا گناهانم را ببخش. دیگر عرضی ندارم. به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی و برافراشته شدن پرچم الله در سراسر جهان . والسلام عليكم و رحمه الله - خداحافظ خداحافظ برای آخرین بار . رده‌های این صفحه : شهدای بسیجی (شهرستان نکا) | شهدای جاویدالاثر (نکا) | شهدای شهرستان نکا | شهدای عملیات رمضان (استان مازندران) | مدفونان در آرامگاه شهر نکا
|
||||||||||||||||||||
