• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



كلمه امانْ، مصدر از ماده امِنَ، يَاْمَنُ از باب عَلِمَ، يَعْلَمُ است. امانْ در لغت يعنى آرامش خاطر داشتن، نترسيدن و اعتماد كردن است. در اصطلاح فقها، امان يعنى دست كشيدن از جنگ و مهلت دادن به كافران، پس از آنكه آنها تقاضاى امان كردند به تعبير ديگر: تضمين سلامتى افراد كافر توسط افراد مسلمان (يا رهبر مسلمانان) و محفوظ ماندن، مال و جان كافران در جنگ. به كسى كه امان داده مى‌شود «مُسْتَأْمَنْ» و به امان دهنده؛ «آمن» گويند. و در خواست‌ پناهندگى «استجاره» ناميده مى‌شود. در فتح مكه وقتى لشكر اسلام در نزديكى مکه اردو زده بود، شبانه ابوسفیان براى كسب اطلاعات به نزديك اردوگاه مسلمانان آمد كه توسط عباس عموی پیامبر كه در حال گشت‌زنى بود، شناسايى و به وى امان داده شد. وقتى عباس ابوسفيان را خدمت پيامبر آورد آن حضرت دستور داد كه او را نزد خود نگهدارد و فردا بياورد.


۱ - اقسام امان

[ویرایش]

امان دو قسم است: فردى و گروهى.
امان گروهى فقط به دستور امام معصوم يا نائب امام معصوم صادر مى‌شود، ولى امان فردى را هر مسلمانى مى‌تواند صادر كند، بدين معنى كه هر يك از نيروهاى سپاه اسلام مى‌تواند به فرد يا افرادى از لشكر كافران امان دهد و او را در پناه خود بگيرد. آيه زير مؤيد اين حكم است: «وَ انْ احَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَاجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ ابْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِانَّهُمْ قَوْمٌ لايَعْلَمُونَ» و اگر يكى از مشركان از تو پناهندگى بخواهد به او پناه ده تا اين كه سخن خدا بشنود سپس او را به جاى امنى برسان، زيرا كه آنها گروهى ناآگاهند! (با برنامه‌هاى سازنده دين اسلام آشنايى ندارند).

از حضرت على علیه السلام چنين روايت شده است: «مَنِ ائْتَمَنَ رَجُلًا عَلى دَمِهِ ثُمَّ خانَ بِهِ فَانَامِنَ الْقاتِلِ بَرِىٌّ، وَ انْ كانَ الْمَقْتُولُ فِى‌النَّارِ» هر كس مردى را براى حفظ جانش امان دهد، سپس به او حيله بزند و خيانت كند، من از قاتل او بيزارم، هر چند جايگاه مقتول، جهنم باشد.

۲ - قسمتى از احكام امان‌

[ویرایش]

افراد مسلمان فقط براى افراد مى‌توانند، امان صادر كنند، نه براى جمع كافران، امان عمومى را امام يا نائب تام الاختيار او صادر مى‌كند زمان صدور امام از طرف آحاد مسلمانان قبل از دستگيرى و اسیر شدن كافران است، ولى امام بعد از دستگيرى نيز مى‌تواند امان بدهد. اسيران مسلمانى كه در دست كافران اسير شده‌اند، چنانچه بدون اجبار بعضى از كافران را امان دهند، امان آنان صحيح است. مدت امان نبايد از يك سال تجاوز كند، مگر در حال ضرورت.

۳ - درباره امان

[ویرایش]

عدم تحقق الأمان بعقد المراهق والمجنون ولكن يعاد إلى مأمنه وكذا في كل شبهة +
امان بدون اذن امام _ امان اختیاری _ امان اکراهی _ امان مطلق _ امان مقید _ امان زن _ امان مرد _ امان حرّ _ امان عبد _ امان درخواستی _ امان غیر درخواستی _ امان باغی _ امان کافر _ امان مسلمان _ امان با ظهور غلبه _ امان بعد از اسارت _ امان قبل از اسارت _ امان فاسد _ امان مشروع _ امان به اشاره _ امان به کنایه _ امان به لفظ _ امان به مراسله _ امان به نوشتن _ امان اجیر _ امان اسیر _ امان امام _ امان تاجر _ امان نایب امام _ امان یک مسلمان _ امان بدون جعل _ امان به جعل _ امان سفیه _ امان کودک _ امان مجنون _ امان به اخوه _ امان به اهل آبادی _ امان به اهل اقلیم _ امان به اهل حصن _ امان به پدران _ امان به جاسوس _ امان به ذریه _ امان به فرزند _ امان به مستأمن _ امان به مشرک _ امان حربی _ احکام امان _ ارکان امان _ استیمان _ اکراه بر امان _ انتفاء امان _ بینه امان _ ترک عمل منافی امان _ جهاد بعد از امان _ دعوی امان _ ربودن مال حربی بعد از امان _ ربودن مال حربی قبل از امان _ رد امان _ شبهه امان _ شرایط امان _ صیانت لفظ امان _ صیغه امان _ عاقد امان _ قبول امان _ مشروعیت امان _ معقود له امان _ نقض امان _ ورود در امان _ وفَاء به امان _ وقت امان


رده‌های این صفحه : واژگان و اصطلاحات جهاد




جعبه ابزار