یکم دی ۱۳۴۶، در روستای میانگله از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. پدرش یوسفعلی، کشاورزی میکرد و مادرش معصومه محمدزاده نام داشت. اول راهنمایی را در مدرسه فردوسی نکا خواند. مجرد بود. به عنوان سرباز سپاه پاسداران از لشکر ۲۵ کربلا، رسته توپخانه و با مسئولیت فرمانده دسته در جبهه حضور یافت. هفتم اردیبهشت ۱۳۶۶ (سال هفتم جنگ تحمیلی) در منطقه سردشت و در عملیات کربلای ده بر اثر اصابت ترکش به هر دو پا در نوزده سالگی خلعت شهادت پوشید. هفت روز بعد پیکرش در چهاردهم اردیبهشت ۱۳۶۶ تشییع و در زادگاهش میانگله دفن شد. ۱ - وصیتنامه شهید میرزاپور[ویرایش]با درود و سلام به امام عزیز رهبر عالیقدر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی ولی فقیه و بر حق زمان و با درود و سلام به تمامی شهدای راه حق و اسلام ، ای مردم با ایمان و ای پدر و ای مادر گرامی و ای برادر و خواهر گرامی بنده وظیفه خود دانستم که از اسلام عزیز و انقلاب بزرگ و خاک پاک میهن اسلامی دفاع کنم شما میدانید که این انقلاب چقدر خونها برایش ریخته شده تا به ثمر رسیده به خدا قسم قدر این رهبر و این انقلاب را بدانید و گول این روباه صفتان وابسته به امریکا و شوروی را نخورید تا به وسیله شما ضربه به این انقلاب نزنند شما همه مسئولید و همه وظیفه دارید که در ارتش بیست میلیونی کار خود را انجام دهید و از جمهوری اسلامی دفاع کنید و با شهید شدن چند نفر روحیه خود را از دست ندهید و همچنان به اسلام پایبند و وفادار باشید . خدایا تو خود شاهدی که با بار سنگین گناهانم تمام تلاشم را بکار بردم تا در جهت رضای تو حرکت کنم حال نیز از خدا میخواهم که گناهانم امرزیده شود و انگاه که شهادت که یکی از ارزوهای دیرینه ی خودم بود به ان فیض الهی برسم شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با همه شعور و منطق و اگاهی که دارد خود انتخاب میکند و شما ای پدر و مادر مهربانم امیدوارم که اگر سعادت نصیب من شد با شنیدن چنین خبری افتخار کنید به اینکه یکی از فرزندان خود را در راه خدا داده اید و بدانید پدر و مادرانی که در راه خدا چنین گذشت هایی داشته اند و با شهامت استقامت کنند رستگارند.. و شما ای برادران ارتشی و پاسداران و بسیجی و دیگر مردم که برای دفاع از اسلام و مملکت اسلامی کوشش میکنید بدانید که شما اینچنین در راه خدا و در خط امام حرکت میکنید شکست نخواهید خورد و پیروزی همیشه از ان لشکریان اسلام است . خدایا تو نیک میدانی که فقط برای تو و برای متعالی و خالص شدن خودم قدم در این راه گذاشتم پس ای خدای بخشنده قسم به بزرگیت شهادت را نصیبم گردان و شهیدان که به اوج کمال خود رسیده اید ما را نیز دعا کنید که در زمره شما قرار گیرم و چه زیباست و دوست داشتنی است خالصانه در راه خدا گام برداشتن و به درجه ی والای انسانیت "شهادت" رسیدن. و چه زشت و ناپسند است در خانه و در بستر مردن که همیشه از چنین مرگی هراس داشتم زیرا که دنیا و زندگی دنیایی محل ازمایش و امتحان است پس چه بهتر که فرزندان اخرت باشیم. برادران و خواهران اگر طالب سعادت و خوشبختی هستید بدانید که تنها با شهادت است که میتوان به ان رسید شهادت را بدست نمی اورید مگر اینکه خدا را بشناسید و خدا را نمیشناسید مگر اینکه اول خودتان را بشناسید وقتی خدا را شناختی عاشق میشوی وقتی خدا عاشق شما باشد شهادت را نصیبتان میکند. به فرموده خدا خون بهای شهید نیز با خودش خواهد بود. ملت عزیز از کمبودها ناراضی نباشید زیرا حاصلی که از انقلاب بدست می اید در مقابل کمبود ها خیلی عظیم است که مهمترین انها اشنا شدن با خدا و اسلام عزیز و مقام شهید و عشق به شهادت است. سخنی دارم با پدر و مادرم : سلام بر تو ای پدر عزیز و بزرگوارم زحمات فراوانی برای پرورش من کشیدی امیدوارم مرا در اخرین لحظات زندگی ام حلال کنی پدرم نمیگویم برای من گریه نکن چون گریه برای شهید به فرموده شهید مطهری شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او موافقت با نشاط شهید است بدان و اگاه باش که من به ندای هل من ناصر ینصرنی امام عزیزم لبیک گفته ام و قدم در جبهه ها نهادم و با اگاهی و علاقه این راه را انتخاب کردم . پدر هرگز فراموش نخواهم کرد ان روز که از کار خسته برگشتی و به من سوره حمد می اموختی و اصول دین را به من یاد میدادی و مرا به خواندن قران سفارش میکردی و تنها ارزویت این بود که مرا به راه راست هدایت کنی. بدان که زحماتت بیهوده نبوده پدرم باید حاصل ان زحمات با شهادت جواب داده میشد بخدا قسم برای شما هیچ اجری بالاتر از شهادت فرزندت نیست. بدان که رنج هایت به ثمر رسیده و تلاش هایت نتیجه مطلوب را بخشید. سلام بر تو ای مادر مهربانم درود خدا بر تو ای مادر که بر احساس عاطفی مادرانه ات پیروز شدی و همچون هاجر فرزندت را به قربانگاه عشق فرستادی تا فرزندت همچون اسماعیل قربانی شود مادر برایم زحماتن فراوان کشیده ای که زبان از گفتن انها قاصر و قلم توان نوشتن ان را ندارد میدانم که شهادتم برایت خیلی دشوار است اما چه کنم که رهبرم یاور میخواهد چه کنم که امام فریاد بر اورده هل من ناصر ینصرنی و نمیتوانم فریاد امام را بشنوم و ساکت باشم و باز هم میدانم این مطلب در راه خدا برایت قابل تحمل خواهد بود و صبر و استقامت را پیشه خود ساز که ان الله مع الصابرین مادر عزیزم هر چند نتوانستم در این دنیا فرزند خوبی برای شما باشم نتوانستم حتی ذره ای از زحمات شما را جبران کنم امیدوارم به بزرگواری خودتان مرا ببخشید. و شما ای خواهرانم میدانید بعد از شهادتن مسئولیت سنگینی بر دوش شماست و ان مسئولیت پیام شهید است مسئولیتی که حضرت زینب در صحرای کربلا ان را بر دوش کشید امیدوارم که زینب گونه پیام خون شهدا را به جهانیان برسانید خواهرانم هرگز بر شهادتم زاری نکنید بلکه ادامه دهنده راه شهدا باشید و هیچگاه دست از اسلام و امام بر ندارید و بیشتر به خدا توکل کنید و از برادران و خواهرانم میخواهم اگر از بنده تندی و خطایی دیده اید مرا ببخشید و حلالم کنید و شما ای برادران و خواهران متعهد و عزیز و موئمن بدانید که اسلام عزیز به قیمت گزافی به دست ما رسیده است شهدای پاکی که در راس انها روحانیت مبارز بوده اند نگذارید خون پاکی همچون بهشتی مظلوم و رجایی عزیز و باهنر و شهیدان محراب و دیگر شهیدان به هدر رود حتی به قیمت جان شما ... برادران و خواهران قران را زیاد بخوانید ردههای این صفحه : شهدای روستای میانگله | شهدای شهرستان نکا | شهدای عملیات کربلای ده (استان مازندران)
|