• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حمید مختاربند

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تاریخ تولد : ۱۳۳۵/۰۷/۰۷
محل تولد : شوشتر
تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۷/۲۰
محل شهادت : قنیطره - سوریه
وضعیت تاهل : متاهل با ۴ فرزند
محل مزار شهید : شوشتر


فهرست مندرجات

۱ - وصیتنامه

۱ - وصیتنامه

[ویرایش]

خداوندا، شنیده ام که در آخر الزمان در شام اتفاقاتی رخ می دهد. همیشه در ذهنم بود که در آخر الزمان و زمان نزدیکی حضور امام مثل سال های گذشته باز هم در صف کسانی که هیچ نقشی در اصحاب امام زمان (عج) ندارند هستم، یا از کسانی که مثل زمان حضور امام خامنه ای، وقتی به شهری می رود مانند آدم های عادی باید کنار صف خیابان بایستم و از روی پیاده رو آقا را ببینم یا می شود من هم در صف یاران حداقل نزدیک آقا باشم؟
یا اینکه در زمان بعد از جنگ به فکر این بودم که فرصت و زمینه ی شهادت و در صف جهاد قرار گرفتن از دست رفت. آن موقع جنگ که معرفت شهادت را نداشتم و حال هم که زمینه ی جهاد و شهادت وجود ندارد. هر چند که همیشه می خواندم: در باغ شهادت باز باز است؛ ولی چطور و کجا معلوم نبود،که ناگاه در کمال ناباروری در حالیکه میلیون ها نفر در آرزوی شرکت در جهاد عراق، سوریه، لبنان و جاهای دیگر بودند، به خصوص آنهایی که از صف شهدا عقب افتاده بودند، می سوختند و می ساختند؛ یکدفعه ورق برگشت و بعد از چند بار پیگیری به این و آن گفتم که اگر می شود من هم به عراق و سوریه بروم و در جهاد و در صف مدافعان حرم اهل بیت قرار گیرم و جانم را فدای حرم اهل بیت کنم. تا اینکه از میان این همه مشتاق شرکت در جهاد، اسم بنده ی حقیر انتخاب شد. آن هم نه یک ماه و چند ماه که دیگران هستند، بلکه حداقل یک سال!
خدایا چطور تو را شکر کنم؟ مرا با لطف و کرم خودت انتخاب کردی، توفیق شرکت در جهاد دادی، توفیق شرکت در جنگی دادی که طرف مقابل آن گردان هایی هستند به نام یزید، معاویه، شمربن ذی الجوشن و گردان عایشه؛ و این طرف شیعیان پاک باخته و جان برکف و عاشق.
خدایا زمانی که عمرم رو به پایان است و ۵۹ سال سن دارم و دوران جوانی خود را گذرانده و بچه ها را سر و سامان داده ام؛ به من توفیق شرکت در جهاد داده ای که اگر باز لطفت شامل حال من شود، در این راه جانم را فدای حرم بی‌بی زینب کبری و دردانه ى اباعبدالله، بی‌بی رقیه خانم کنم و از این ماموریت برنگردم الا با شهادت، واقعا ممنونم. خدایا فقط مى توانم بگویم دوستت دارم با این همه نعمت.
الحمدالله عدد امواج البحور، الحمدالله عدد لمح العیون، الحمدالله من الیوم الى یوم ینفخ فی الصور.
امام علی(ع) می فرماید: ان الله کتب القتل علی قوم و الموت علی آخرین کل آتیه منیته علی ما کتب الله له فطوبی للمجاهدین فی سبیله و المقتولین علی طاعته.
خداوند برای گروهی شهادت را مقدر کرده و برای گروهی دیگر مرگ را، و هر گروه تقدیری دارد که به سمتش می رود و از آن گریزی نیست. پس خوشا به حال مجاهدان و شهدای راه خدا.
خدایا یعنی ممکن است این بنده ضعیف و روسیاه هم در صف مجاهدان به حساب آید و این ماموریت را نردبان اوج او تا رسیدن به خودت قرار دهی؟ خدایا می دانم و اقرار می کنم که لیاقت آن را ندارم اما چشمم به لطف و کرم توست. خدایا اقرار می کنم نه لایقم نه قابل.
پدر و مادر عزیزم، همسر عزیزم، خواهران و برادرانم، فرزندان، عروس ها و دامادهایم، اگر خداوند لیاقت ورود به این باغ را به من داد، یعنی اینکه رفته ام بهترین جای باغ جا گرفته ام تا شما برسید. البته مراقب باشید راه را اشتباه نروید، گم نشوید، راه باغ مشخص است! آدرس را همیشه در گوش ما تکرار کرده اند. منتظرتان هستم. اگر خدا نخواسته گاهی وقت ها منحرف شدید، به من ندایی بدهید، ان شاءالله می آیم، راه را نشانتان میدهم.(اگر صاحب باغ اجازه دادند.)








جعبه ابزار