• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 
خیرالله پرواز
KHEIR_ALLAH_PARVAZ
اطلاعات شخصی
تولد سال ۱۳۴۵ ده گروسفلی
تحصیلات سوم راهنمایی / حوزوی
وضعیت تاهل متاهل
نوع عضویت بسیجی
مسئولیت توضیحات
شهادت ۱۳۶۴/۱۲/۰۶ فاو
محل دفن ده گرو سفلی

روحانی شهید خیرالله پرواز به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و در سال چندم جنگ تحمیلی و در چند سالگی به شهادت رسید.


۱ - شناخت نامه

[ویرایش]

سال۱۳۴۵، در روستای ده گرو سفلی (قلعه رئیسی) از توابع شهرستان کهگیلویه به دنیا آمد. پدرش مرتضی و مادرش جانخانم نام داشت. در سال ۱۳۵۲ هجري شمسي در سن هفت سالگي در روستاي ده گرو عازم مدرسه و مشغول تحصيل علم و دانش شد . پنج سال ابتدايي را با موفقيت كامل در روستاي ده قاضي و بعد در روستاي دهگرو سفلي به پايان رسانيد . نوبت به مرحله راهنمايي رسيد مراحل اول و دوم راهنمايي را در روستاي درغک و باز در روستاي نسبتاً وسيع دیشموک به اتمام رسانيده بود كه در اين اوقات شاگردي باهوش و با اخلاق خوب و استعداد دار شناخته گرديد و موفق به رفتن به كلاس سوم راهنمايي شد . اوايل مهر ۱۳۶۰ در حوزه علمیه جناب حجت الاسلام حاج احمد تقوی در شهرستان دهدشت مشغول تحصیل شد. هنوز در مدرسه علميه دهدشت بودن كه تصميم گرفت كانون خانواده تشكيل دهد. سال۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. ششم اسفند ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت گلوله به گردن، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.
St.parvaz

۲ - خاطراتی از شهید

[ویرایش]


۲.۱ - عمران و آبادانی


راوی: حجت السلام والمسلمين قدرت الله خرمروز
قبل از انقلاب روستاهای ما فاقد هرگونه امکانات بودند پس از طلیعه فجر و شکوفایی انقلاب اسلامی از طرف آموزش و پرورش کلنگ احداث یک باب مدرسه دو کلاسه در روستای ده گرو علیا بر زمین زده شد. شهید پرواز با ذوق و شوقی فراوان و به منظور حسن تعاون و خیر خواهی به تنهایی با الاغ خودشان سنگ مورد نیاز ساخت مدرسه روستا را از محل مورد نظر حمل کرد و خود نیز بعنوان کارگر مشغول به کار شد. او از هیچ کوششی در جهت عمران و آبادانی روستا فروگذار نکرد و پس از شهادتش نیز جسم پاک و مطهر او در گلزار با طراوتش در کنار همان مدرسه به آرامش رسید . بدین ترتیب پس از مرگش نیز قدم دیگری در جهت آبادانی روستا یعنی بنای گلزار شهدا و رونق جهاد و شهادت برداشت.

۲.۲ - این همه وسایل برای چیست؟


راوی علی سینا پرواز ، از دوستان شهید
هنوز لباس طلبه ای نپوشیده بود، یکروز به منزل بنده آمدند. چون معلم بودم و از نظر لباس و نظافت و وسايل زندگی وضعیت به مراتب بهتری نسبت به مردم روستا داشتم. او با مشاهده این تفاوت فرموده، این همه وسایل برای چیست ؟ عرض کردم برای گذران زندگی و پذیرایی از میهمان است. فرمود: دل را به دنیا خوش می کنید؟ این همه زرق و برق که میبینید آیات و نشانه هستند برای انسان تا فکر کند و خود را نبازد و در ادامه اشاره کردند علوم مقدمه ای است برای آدم و انسان شدن.

۲.۳ - طلبه ای هستم مقیم کاشان


راوی ، حجه الاسلام شیخ قدرت الله خرم روز
پرواز با این همه خصوصیات عالی که داشت در خود احساس نقص شديدى می کرد. خودخواهی و عجب را کنار گذاشته بود. شاهد وحجت براين مدعا ، نامه ای بود که به استادش مرحوم آقای مناقب نوشته بود : طلبه ای هستم مقیم کاشان ولی خود کورم و بی لیاقت راهزنها از درون و برون بامن درگیرند . امیـــــــد پیروزی نیست جز لطف خدا. نوری هم ندارم که با آن راه بیابم و نلغزم ، علمی هم به آن شکل ندارم که وظیفه ام را بفهمم. مهدی زهرا (عج) بخوان تا ........
من ارچه حافظ شهرم ، جویی نمی ارزم ، مگر از کرم تو یار من باشی

۲.۴ - پس اندازهای صد تومانی


راوی : حجه الاسلام شیخ امرالله اندرزیان
در یکی از مدارس علوم دینی کاشان به تحصیل مشغول بودیم ، چند سالی از ازدواجش گذشته بود ولی هنوز صاحب اولاد نشده بود. همسرش را هم خیلی دوست داشت . یکروز در منزل ایشان نشسته بودم پس از چند لحظه ای ناخود آگاه ، گوشه فرشی را که بر روی آن نشسته بودم ، بلند کردم. در زیر لای فرش ، دو قطعه اسکناس صد تومانی دیدم ، به شهید گفتم قضیه این پولها چیست ؟ لبخندی زد و فرمود: نذری است که بایستی ادا نماییم . :گفتم: ممکن است بیشتر توضیح بدهید. فرمود: نذر کردم اگر خداوند به من فرزندی عطا فرماید، پس از تولد او : باتفاق همسر و فرزندم به زیارت بارگاه ملکوتی حضرت ثامن الحجج در مشهد مقدس بروم. حال که خداوند به من و همسرم نظر لطف داشت و همسرم باردار ،است با خود عهد کردم که ماهی صد تومان از شهریه ام را کنار بگذارم تا به هفتصد تومان برسد و انشاء الله به زیارت مشرف شویم. دو ماه از آن موقع گذشت و اندوخته شهید به چهار قطعه اسکناس صدتومانی رسید در اوایل ماه پنجم بود که قصد عزیمت به جبهه را داشت ، هرچه به ایشان التماس کردم ، صبر کن تا باهم برويم . من الان آمادگی لازم را ندارم، برادرم تازه مجروح شده شده و در بیمارستان بستری است و کارهای درمانی او را پیگیری می کنیم ........ ایشان فرمودند: من خوابی دیدم و بایستی حتما بروم ، اگر شما توانستی مشکلاتت را حل کنی به دنبالم بیا او رفت و پس از مدتی به فیض شهادت نائل آمد و فرزند بدنیا آمده اش راندید و نذرش را در محضر خداوند سبحان اداء کرد و حضورا از خداوند رحمان و بخشنده به خاطر عنایت به خود و همسرش تشکر کرد.

۲.۵ - خبر شهادت به همسر


راوی حجه الاسلام و المسلمین قدرت الله خرم روز
در سالی که شهید پرواز قصد اعزام به جبهه راداشت باتفاق خانواده آن شهید مکرم و خانواده برادران روحانی اندرزیان ، پناهی و غفوری جهت ادامه تحصیل علوم دینی در منزلی در کاشان به صورت استیجاری سكونت داشتیم. ما در آن شهر غریب بودیم. مدتی بود که آن شهید سعید قصد رفتن به جبهه را داشت. لذا به بنده :گفت من این بار به جبهه می روم و چون خانواده ها تنها هستند ، لذا شما در کنار خانواده ها بمانید و اگر برگشتم آنوقت نوبت شماست. پس از چندی اطلاع یافتیم او مقبول درگاه احدیت قرار گرفت و به حضور پذیرفته شد و تقدیر بود که ما مقبول نباشیم و در حسرت فقدان او بسوزیم . نمی دانستیم چگونه این خبر تکان دهنده و سخت را به همسرش بدهیم زیرا از عشق و محبت خاص آن دو نفر نسبت به هم آگاهی داشتیم با همفکری دیگر دوستان به همسرش گفتیم: فردی از فامیل نزدیک در بیمارستان دهدشت بستری است و ما قصد داریم جهت عیادت از او به دهدشت برویم، چون شما تنها هستيد صلاح نیست در اینجا بمانید لذا وسایلت را جمع کن و همراه مابيا. با این بهانه بدون اینکه خبر شهادت را بدهیم او رابه منطقه بردیم و تا روز تشییع چیزی به او نگفتیم زیرا شهامت این گفتار رانداشتیم . بعدا همسرش تعریف کرد آن شب که مرا سوار کردید و به منطقه آوردید، با وجودی که هیچ اطلاعی از موضوع نداشتم ولی انگار به من الهام شده بود. لذا تا صبح در تب ولرز به سر می بردم و احساس کردم جان از تنم رفته است . با این حال و روز در تشییع جنازه شرکت کردم.


۳ - فرازهایی از وصیت نامه شهید

[ویرایش]


۳.۱ - رمز موفقیت یک جامعه


رمز موفقیت یک جامعه یا یک کشور و یا یک گروه چیست ؟ ،وحدت، نه یک کلمه کمتر و نه بیشتر ، خداوند در سوره آل عمران می فرماید « واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا » اعتصام به یک حبل یعنی ریسمان ، و آن هم نه هـــر ریسمانی چنگ زنید به ریسمان خدا که حبل الله المتقين است و صراط مستقیم . تا زمانیکه جامعه به ریسمان الهی چنگ زند که ريسمان الهى وحدت می باشد این جامعه در صراط مستقیم است روشنتر عمل نمودن به تمام دستورات خداوند آنطوریکه هست نه آنطوری که ما فهمیدیم این رمز پیروزی جامعه است. مسیر این مطلب آن است که وقتی معبود و خدا یکی شود و همه جامعه در برابر یک معبود سجده کرده اند و سخن و فرمان یک معبود را گوش کرده و عمل نموده اند ، بدیهی است که این جامعه شکست بخور نیست ... تفرقه و اختلاف در چنین جامعه ای پیدا نمیشود اینکه تفرقه و اختلاف هست سرش این است که خدا باورمان نشده والا اگر ما خدا را باور کرده باشیم مگر این باور من و تو را می گذارد بخوابیم ، آتشی در دلمان قرار می دهد که باید دراین دنیا بسوزیم و بسازيم . البته اختلاف سلیقه باید باشد، یک جامعه رشید اختلاف سلیقه در آن هست اما اختلافیکه به جدایی و چند فرقه اى و دهن کجی بیانجامد در آن نیست هیچ نعمتی از وحدت بالاتر نیست و هیچ نعمت و بلایی از تفرقه و اختلاف بدتر نيست ، وحدت بزرگترین معروف و تفرقه بزرگترین منکر است

۳.۲ - کتاب زندگی


بر شما باد که قرآن را خوب بخوانید. زیرا قرآن کتاب عشق است و کتاب زندگی . زندگی از عشق جدا نیست ... از هر کتابی بیشتر قرآن بخوانید ، چون کلام معلم حقیقی است معلمی که همه را درس می دهد، هرچه از قرآن فاصله بگیرید همانقدر به ظلمت حرکت می کنید و هر اندازه نزدیکتر شوید به سوی نماز و روشنایی حرکت میکنید جدا شدن از قرآن همان و سقوط همان این قرآن است که درس وحدت ،صفا ، مودت و رحمت میدهد. خودتان را شب و روز با موازین قرآن بسنجید.

۳.۳ - شکر کنید


این انقلاب را با تمام وجود حافظ باشيد وبكوشيد برای تداوم انقلاب اسلامی ایران گام بردارید ، به این انقلاب نق نزنید ماها هرچه برای این انقلاب کار کنیم باید خود را موظف بدانیم ، اما سربلندی و کمال و رشـــــد در مشکلات است . شرطش صبر است و بی تابی نکردن قدر این حکومت الهی را بدانید و قدر نعمت های آن را بدانید این خود نعمتی است بزرگ و شکر کنید تا تداوم پیدا کند. تکفیر نکنید والا از شما گرفته خواهد شد

۳.۴ - سخنی با برادران روحانی


رمز موفقیت یک روحانی چند چیز است:
١ - جهد و کوشش و زحمت کشیدن و تحمل مشکلات فراز و نشیبهای زندگی را در برابرش استقامت کردن و با مشکلات مبارزه کردن، خصوصا در ابتدای طلبگی
۲ ـ قرآن زیاد بخوانید که قرآن سراسرش ذکر است و این باعث میشود که همیشه خود را در محضر خدا ببینند و همین باعث میشود که گناه نکنید
... اول خودتان را ارشاد و تبلیغ کنید بعد به دیگران بپردازید والا مضرید. نفعی که ندارید ، جامعه را هم خراب میکنید ، تو یک آدم معمولی نیستی اذا فسد العالم فسد العالم علم بدون توسل ابتر است و ناقص مثل پرنده بال شکسته
۳ ـ توسل به اهل بیت علیه السلام یکی از بالهایی است که ،انسان وقتی که می خواهد پرواز کند باید داشته باشد. هر روز توسلی داشته باشید. هرچه داریم
از ائمه است . سرچشمه خيرات ائمه هستند.
٤ - قرآن واهل البيت از هم جدا نیستند. هیچ کدام بدون دیگری کارساز نیست . خصوصا زیارت عاشورا تا می توانید هر روز بخوانید
از تمام شماها التماس دعا دارم مرا در نماز شبتان و دعاهایتان فراموش نکنید و اگر از این حقیر ( آنهائیکه مرا می شناسند ) بدی دیده اند به بزرگواری خودتان .ببخشید امیدوارم که خداوند همه ماها را از بندگان خوب خودش قرار دهد
MAZ.KHEIR_ALLAH_PARVAZ






جعبه ابزار