• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سیدعماد عمادی میانگله

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سیدعماد عمادی میانگله
Miremad_Emadi_Miangaleh
اطلاعات شخصی
تولد ۱۳۳۲/۰۴/۰۵ روستای میانگله
تحصیلات دیپلم علوم انسانی
وضعیت تاهل متاهل سه فرزند
نوع عضویت بسیجی / ل ۲۵ کربلا
مسئولیت توضیحات
شهادت ۱۳۶۷/۰۲/۲۳ منطقه شلمچه
محل دفن گلزار شهدای میانگله

پنجم تیر ۱۳۳۲، در روستای میانگله از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. پدرش سیدبابا، کارمند راه آهن بود و مادرش هاجر رضوان نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در دبیرستان شریف ساری درس خواند و دیپلم انسانی گرفت. یازدهم مهر ۱۳۵۸ ازدواج کرد و صاحب سه فرزند (سیدصادق، سیده فاطمه، سیده زینب) شد. کارمند آموزش و پرورش بود. به عنوان بسیجی از لشکر ۲۵ کربلا، رسته اطلاعات و با مسئولیت جانشین گروهان در جبهه حضور یافت. بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۶۷ (سال هشتم جنگ تحمیلی) در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سینه در سی و چهار سالگی به شهادت رسید. پنج روز بعد آیت‌الله حسین محمدی‌لائینی بر پیکرش اقامه نماز کرد و پس از تشییع در زادگاهش میانگله دفن شد.


۱ - وصیتنامه شهید عمادی

[ویرایش]

با سلام و درود ب رسولمان و انبیاء و امامان و نائب بر حقشان امام خمینی و سلام و درود بر شهیدان راه خدا و معلولین و خانواده و بزرگوارشان و سلام و درود بر پدر مرحوم و مادر و خواهران و برادران و همسر و فرزندانم و تمام فامیلان و دوستانم ،بعد از سلام وصیتنامه ام را با برداشتی که از ترجمه آیه فوق شروع می کنم می خواهم سؤال کنم ،آیا این آیه به ما مردم این زمان نمی خواهد بگوید که شما مردان و زنان عمری را در تکیه ها و مسجد ها چه در هر لباسی ولی بنام أطیعوا الله ...و أولی الأمر منکم عمل نمی کردیم مگر چنین نبود عمری را در تکیه ها حسین حسین گفتیم مگر نبود عمری را در مسجد ها خدا خدا می گفتیم در این رابطه گریه و زاری می کردیم مگر غیر از این بود که می خواستیم به حضرت حسین بن علی علیه السلام بگویم که با ریختن خون خود ویارانش درخت نو پای اسلام عزیز را جان دیگر دادی و به انسان و انسانیت عزت و شرف و هستی بخشیدی ،ای رسول گرامی خدا و ای حضرت علی ابن ابی طالب وای حضرت حسین بن علی مگر یکی از ملاک ارزشی شما در رابطه با یارانتان غیر از این آیه:إن أکرمکم عند الله اتقیکم بود ،ای حاضرین در صحنه آیا براستی امروز هم ملاک متقی بودن هست یا برای بعضی چاپلوسی و غیره ولی به نظر بنده در حین اینکه ارزش متقی بودن هست در کنارش باید عمل هم باشد اگر عمل نباشد مثل آن نیست که خری را بار کتاب کند؟سؤال می شود آیا خر هم کتاب می خواند ؟خیر خیر خیر،لازم است که ارزش متقی بودن و عمل کردن و در کنارش باید نیت باشد که خداوند می فرماید الأعمال بالنیات ،دو مطلب فوق باشد ،ولی نیت نباشد ،بطور کلی تمام عمل هیچ و بیهوده می باشد .پس با همه مطالبی که گفته شده پس ما در حال حاضر چه کاره هستیم؟سؤال می شود آیا این شهدا مقابل شما سه مطلب فوق راعمل می کردند یا دست پشت دست می زدند،می گفتند خدا خودش درست می کند ،آیا می گفتند صبر کنیم ازدواج بکنیم بعد به جبهه برویم آیا می گفتند صبر کنیم بعد از ازدواج بچه دار شویم آیا میگفتند صبر کنیم تا خانه بسازیم و گندم و پنبه و شالی بکاریم و یا می گفتند کار کوره آجر پزی تمام می شودبعد برویم به جبهه یا میگفتند پیرمرد هستیم ،جوانیم ،دامادیم و الی آخر چنین گفتند ؟خیر اینها کسانی بود ند که به مسائل گفته شده عمل می کردند .

سؤال می شودد از آنهائی که از جبهه و جنگ فرار می کنند در روز قیامت چه جوابی دارند آیا خداوند در روز قیامت نمی گویند که گفتی پیرم از اباذر هم پیر تر بودی؟اگر گویی که دامادم آیا از حضرت قاسم هم بالاتر بودی؟اگر گویی که زن و بچه و کار وزندگی داشتم خداوند نمی کوید آیا از حسین بن علی و ابالفضل علیهما السلام و شهدای دیگر صدر اسلام بالاتر بودی؟یا از انصاف هم بالاتر بودی؟و آیا خداوند در قیامت سؤال نمی کند شما از سگ اصحاب کهف هم پائین تر بودید؟آیا این نیست که برای شما برادران و خواهران راه فراری نیست. در رابطه با خواهران ما سمبل های زیادی داریم از جمله آسیه زن فرعون ، حضرت مریم ، حضرت هاجر ، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ، حضرت زینب سلام الله علیها و الی آخر که داستان هر یک از این زنان برای ما درسی هست تا بدانیم کی و چکاره هستیم؟در رابطه با مسئولیتی که خدا بر دوش انسان به عنوان اشرف مخلوقات گذاشته؟به هر حال بگذریم.امیدواریمکه إن شاءالله تا دیر نشده به خود آئیم تقوی پیشه کنیم راه خدا و انبیا و امامان را پیشه کنیم تا آنجائی که برای ما امکان دارد باید سعی کنیم تا از قافله انسانیت عقب نمانیم و جز قافله حیوانیت نشویم. اما عرائض بنده به مادرم:مادر عزیز و مهربانم حد اقل این را می توانم بگویم از اول انقلاب تا به حال کوچکترین بی صبری در رابطه انقلاب در شما ندیدم و هر موقع گفتم یا شنیدی که بنده به راهپیمائی یا در راطه با جنگ داخلی و خارجی قدم گذاشتم کوچکترین ناراحتی از شما ندیدم ،بلکه مرا تشویق می کردی و آخر هم میگفتی هر چه خدا خواهد و همیشه خیال من از ناحیه شما دررابطه با اسلام و انقلاب راحت بوده و اما مادرم عزیزم این را می دانم داغ فرزند مشکل است این هم داغ جوان این را هم می دانم هر کسی که می خواهد غروب پنجشنبه ترا پیدا کند بیاید سر مزارم این را هم می دانم در همه حال و در همه زمان هر کس را چه در قیافه من چه با لباس من چه با صدای من از فاصله دور او را ببینی بیاد من می افتی این را هم می دانم هر معلمی را ببینی بیاد من می افتی . مادر عزیز و مهربانم می دانم که هر زمانی که به طرف منزلم میروی بیاد من می افتی .مادر مهربانم می دانم طاقت دیدن یتیم را نداری به هر حال باید چکار کرد؟باید تحمل کرد باید طاقت آورد و باید خود را جای حضرت زینب سلام الله علیها بگذارید او چه صبری داشته به هر حال مادر عزیزم مرا می بخشی و حلالم کن و صبر پیشه کن همانطوری که صبر داشتی خدا را شکر کن،فرزندی را ازبین این همه بچه در راه خدا دادی و پیش حضرت هاجر و حضرت خدیجه و حضرت زهرا سلام الله علیها سربلندی.

برادران عزیز:.....بدانید و فراموش نکنید که جزء خانواده شهید هستید ،باید احترام خود را حفظ کنید باید احترام کلیه شهدا و امام عزیز را حفظ کنید ،همانطوریکه حفظ کردید برادران عزیز و مهربانم همگی شما معلم بنده بودید. روزی وروزگاری راهنمایم بودید ،برادران مهربانم می دانم تحمل مرگ برادر مشکل هست همانطوریکه شهادت ابالفضل کمر امام حسین علیهما السلام را شکاند ولی برادران عزیز باید تحمل کرد یک لحظه خودتان را جای حضرت حسین بن علی علیه السلام بگذارید ولی الحمد لله شما چند نفر هستید ولی در روز عاشورا چی؟ بهر حال برادران عزیز سعی کنید بچه هایم را تنها نگذاریدکه بچه ها احساس غربت بکنند إن شاء الله که مرا می بخشید به بزرگواری خودتان . اما عرض بنده به خواهرانم :.....و فرزندانشان ،خواهران عزیز و مهربان خواستم به عرض شما برساننم اینکه بنده از روزی که حرکت کردم خودم را زیر راکت های هواپیماها و گلوله های توپخانه خاکستر شده دیدم یا اینکه موجی و دست و پا جدا شده دیدم یعنی بطور کلی تکه تکه شده دیدم، با این حال قدم در این راه گذاشتم یعنی با چشم باز باخیال راحت بااطمینان و اعتقاد به روز قیامت حق تعالی. سفارش بنده به شما:سعی کنید صبر اسلامی مثل حضرت زینب کبری سلام الله علیها داشته باشید در این صورت می توانید پیش جدتان فاطمه زهرا سلام الله علیها روسفید و سر بلند باشید ،خواهران عزیز سعی کنید خودداری کنید در این صورت دشمن را به گریه می آورید سعی کنید در راه انقلاب و اسلام قدم بر دارید،سعی کنید حجابتان را حفظ کنید زینب گونه باشید به عنوان خانواده شهید باشید در همه عنوان. اما عرض بنده به همسر مهربانم:إن شاءالله که مرا می بخشید که نتوانستم برای شما همسر خوبی باشم چونکه از اول زندگی زناشوئی تا بحا ل اکثرا شما را تنها گذاشتم بلکه می توان گفت بار زندگی برایت دوچندان بوده همسر عزیزم گرچه از اول زندگی مان تا به حال در رابطه با اسلام و انقلاب کوچکترین حرفی به من نزدی و این را میگفتی که ترا می سپارم به خدا پس بدان هر چه خدا خواهد همان خواهد شد و اما خواستم به شما بگویم اینکه شاید سؤال کنی که چرا تازه چند ماهی از جبهه رفتن تو نگذشته ک چرا به جبهه رفته ای ؟خواستم بگویم احساس وظیفه کردم دوم اینکه کسانی که حرف ما را گوش دادند و به جبهه رفته اند چه بسیاری از این برادران شهید شدند، خیلی ساده می توان گفت آنها شده اند معلم ما ،ما شدیم شاگرد یا اصطلاح دیگر آنها ما را دهها قدم جلوتر افتاده اند همه اینها رفتند تا بتوانند برای اسلام و شما سر بلندی ،عزت و شرف از این دنیا رفته اند به هر حال همسر عزیزم سعی کن تا آنجائیکه برایت امکان دارد برای فرزندانم مادری الگو باشی و سعی کن در تربیت فرزندانم کوشا باشی ،همسر عزیزم می دانستم از اینکه بچه نصفه ههای شب بهانه بابا را میگیرد و این را می دانستم از اینکه هر زمانیکه درب صدا کند یا زنگ درب بصدا در آید بچه می دود و می آید دم درب می گوید بابا آمده ،این را می دانستم از اینکه بچه ها از شما سؤال میکنند که چرا بابا از جبهه نمی آید و چرا فلانی و فلانی از جبهه آمدند به هر حال همه را می دانستم و دیدم ....

اما عرض بنده به فرندان مهربان و عزیزان جگرگوشه ام مرا ببخش که نتوانستم برای شما پدر خوبی باشم چونکه اکثر اوقات شما را تنها گذاشتم .فرزندم دلم خیلی می خواست در خدمت شما باشم و شما را یتیم رها نکنم و این را هم بدان بنده احساس کردم که در چنین شرایطی به جبهه بروم تا شما راحت و با عزت باشید به هر حال امیدوارم که درس خودت را تا عالی ترین حد ممکن بخوان و برای مردم مسلمان و مستضعف ایران و خارج از منطقه خادم خوبی باشی و سعی کن حرف مادرت را گوش کن. مرا ببخش فرزند مهربانم امیدوارم که زینب گونه باشی همان سفارشهائی که به فرزندان دیگر کردم به شما هم میگویم و اما اصل سفارش بنده به فرزندانم این است که به سوره لقمان عمل بکند و هیچ موقع این اصل آخری را فراموش نکنند. از خواهران و برادرانم و خانواده ام می خواهم که سعی کنید خط ولایت را فراموش نکنید ،و این مسأله رابه کلیه بستگانم می گویم به هیچ عنوان خون شهید را وسیله ای برای بعضی از مسائل خود قرار ندهید بنده به هیچ عنوان راضی نیستم. خانواده عزیزم سعی کنید مجلس بنده را با همکاری دوستانم که با هم در انقلاب بودیم در میان گذاشته و پیش ببرید ،إن شاءالله برادران و خواهران و فرزندان فتوای امام عزیز و ولایت را فراموش نکنید که فرموده که امروز واجب است بر کسانی که می توانند سلاح بدست بگیرند جبهه را پر کنند آنها که نمی توانند پشت جبهه را گرم داشته باشند. برادران و خواهران عزیز وحزب الله میانگله و دیگر شهر و روستا: سعی کنید همانطوریکه تا به امروز شهدا را از خودتان بدانید مثل روز عاشورا و تاسوعا. اما از خواهران حزب الله همانطوریکه تا الآن در صحنه بودید بعدا بیشتر پشت جبهه را گرم نگاه دارید و در مقابل خائنین به انقلاب اسلامی و دشمنان رهبریت ایستاده مجال هیچ گونه تکان خوردن را ندهید. اما فرهنگیان و دانش آموزان عزیز:توجه داشته باشید که اگر خدای نا کرده دشمن کوچک ترین فکر ضربه زدن به انقلاب اسلامی و رهبریت کرده باید در نطفه خفه شود چون که در صورت شکست ،شکست یک فرهنگ هست که یک انقلاب یا مکتب به خطر می افتد. در پایان به امید پیروزی اسلام بر علیه استکبار جهانی و سلامتی و طول عمر امام عزیز و همچنین برادران و خواهران حزب الله میانگله و اطراف اگر بدی از بنده دیدید مرا حلال کنید.






جعبه ابزار