بیست و پنجم شهریور ۱۳۴۲، در شهر نکا به دنیا آمد. فرزند پنجم خانواده بود. مادرش سیده رقیه قاسمپور و پدرش سید موسی نام داشت. پنجم ابتدایی را در دبستان نکعت نکا خواند. سال ۱۳۶۴ ازدواج نمود و صاحب یک فرزندِ دختر (سیده فاطمه) شد که هنگام شهادت پدر چهل و پنج روز به دنیا آمده بود. عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و از لشکر۲۵کربلا، تیپ مهندسی ۴۵ جوادالائمه، رسته مهندسی و با تخصص تخریبچی در جبهه حضور یافت. جانشین گردان مهندسی القارعه بود. بیست و سوم دی ۱۳۶۵ (سال هفتم جنگ تحمیلی) در منطقه شلمچه و در عملیات کربلای پنج بر اثر اصابت ترکش به سر در بیست و سه سالگی شهید شد. شش روز بعد پیکرش تشییع و در گلزار شهدای شهر نکا دفن شد. ۱ - وصیتنامه شهید حسینی تبار[ویرایش]وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ ﴿آل عمران / آیه ۱۶۹﴾ با درود بی پایان بر یگانه منجی عالم بشریت مهدی موعود و در هم کوبنده منافقان و یاری دهنده رزمندگان و کشنده صدامیان امام خمینی و با درود و سلام بر شهدای غرق به خون و گلگون صدر اسلام تاکنون، از حسین مظلوم تا شهیدان مظلوم ایران که با خونهای گرانقدر خود درخت اسلام را آبیاری نموده اند که تا به حال اسلام و قرآن پایدار ماند و با درود فراون بر ملت شهید پرور ایران که فرزندان خود را هدیه به اسلام کردند. و سلام بر شما برادران و خواهران محترم و حزب الله که در پشت جبهه با کمک های بی دریغ خود و با یاری خود به اسلام و مسلمین چشم منافقین و کافرین را کور کردید و یک پارچه در همه صحنه های انقلاب پیش تاز و هم قدم و هم دوش با امام خود و رزمندگان اسلام به پیش می روند و اسلام به وجود اینچنین برادران و خواهرانی افتخار می کند. مادر عزیزم نمیدانم با چه زبانی زحمات شما را بر لب آورم زبانم در مقابل زحمات شما قاصر است. آنجه این حقیر بر زبان خود جاری میکنم این است که پدر و مادر عزیزم شما زحمات زیادی برای من کشیده اید و مرا در دامان پاک خود پرورش داده اید و مرا هدیه به اسلام کرده اید. اگر بدی از من دیده شد مرا مورد عفو خود قرار دهید، و هیچوقت ناراحت نباشید. از اینکه فرزند شما شهید شده است افتخار کنید که امانتی دست شما بود آن را تربیت کردید و تحویل صاحب اصلیش داده اید. من به آرزوی خود رسیدم، راهی که پیامبران و امامانمان رفتند و به آرزوی خود رسیدند و آن هم اسلام عزیز می باشد. من به سردار شهید اسلام و شاه شهیدان حسین بن علی آن یار مظلومان که سالها سال دنبالش میگشتم تا به او و اعضایش ملحق شدم و به لقاءالله پیوستیم قرآن کریم می فرماید: وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ همیشه خوشحال باشید از خداوند طلب آمرزش کنید و همیشه دعاگوی حضرت امام باشید و در همه حال به رزمندگان اسلام کمک کنید و هرگز از خط ولایت فقیه و رهبری جدا نشوید. و همیشه از کمکهای بی دریغ خود به جبهه ها و به جمهوری اسلامی کوتاهی نکنید. سخنی دیگران با برادران گرامی خودم دارم. برادران عزیز اسلحه به زمین افتاده مرا از روی زمین بلند کنید و همگام با رزمندگان سلحشور را اسلام برای نابودی صدام و صدامیان این کافران ضد اسلام که دارند ضربه به انقلاب و اسلام عزیز وارد میکنند با آنها بجنگید و در ستیز با دشمنان اسلام مشغول شوید. هرگز از ولایت فقیه نشوید و هیچگاه از است شهید پرور فاصله نگیرید، و اتحاد و همبستگی را حفظ کنید و همیشه در بین جماعت باشید همیشه در نماز جمعه شرکت کنید و با مشت محکم خود بر دهان یاوه گویان جهان بزنید. سخنی با همسرم دارم، در طول این مدتی که با تو ازدواج کرده ام میدانم که همسر خوبی برایت نبودم، زیرا آن طوری که می بایست در زندگی با شما بوده باشم و به وضع زندگی خود برسم و مشکلات را حل کنم چون خودت میدانی که مملکت ما الان در یکی از چنین موقعیتهای حساس قرار دارد و آن هم جنگ است، جنگی از سوی ابرقدرتهای جهان بر ما تحمیل شده است می دانم در طول زندگی با مشکلات زیادی برخورد کردهای ما باید طوری زندگی کنیم که ائمه و امامانمان زندگی میکردند. من باید در پیشگاه خداوند از تو معذرت خواهی کنیم از اینکه این همه سختیها و مشقت زندگی را متحمال شده اید. تو باید مانند زینب مظلوم صابر باشی حجابت را حفظ کن و مانند خواهران حزب ا الله در تمام صفحه های انقلاب حضور داشته باش و در نماز جمعه این میعادگاه عاشقان و در سنگر عشق و فضیلت شرکت کن و تا آنجایی که توان داری برای کمک به جبهه کوتاهی نکن و خط ولایت فقیه را تا ظهور حضرت مهدی ادامه بده و هرگز از امام عزیز و امت شهید پرور فاصله نگیر و همبستگی و اتحاد خود را با ملت غیور مستحکم کن و در ضمن فرزندم این امانتی که خدا به ما داده را خوب نگهداری کن و در تربینش کوشاباش آنرا طوری تربیت کن که اولیاء انبیا فرزندش را تربیت میکردند، راه انبیاء را به او نشان بده تا صادقانه ادامه دهد. حجابش باید اسلامی باشد و قرآن کتاب آسمانی را به او یاد بده. و سخنی با فرزند عزیزم دارم کوچولوی ،عزیزم فارقه خانم میدانم که من پدر خوبی برایت نبودم، زیرا بنده همیشه مشغول جنگ بودم و فرصتی نداشتم که تو را در آغوش گرم خود بگیرم و تو را نوازش کنم. و همیشه دستان کوچکت را بگیریم و تو را به گردش ببرم و تو را به بازار ببرم و برایت لباس بخرم. می دانم از اینکه من بروم تو همیشه بهانه بابا میگیری انشاءلله بزرگ میشوی و مادرت تو را به گردش و بازار می برد دخترم وقتی بزرگ شدی حجابت را حفظ کن مبادا نامحرمی سر و رویت را ببیند، مبادا نامحرمی صدایت را بشنود. راه زینب را ادامه بده تا به مقصد اصلیت که همان اسلام است برسی. هرگز از یاد خدا غافل مشو و خط ولایت فقیه که همان خط پیامبران و ائمه معصومین میباشند را ادامه بده. و هرگز از آن جدا نشو. در خاتمه حضور امت شهید پرور همیشه در صحنه می یابم هرگز از امام عزیزمان جدا نشوید. و همیشه گوش به فرمان او باشید که به حق او فرستاده و نائب امام زمان است اتحاد و همبستگی را حفظ کنید. و هرگز از جمهوری اسلامی دور نشوید سنگر پشت جبهه را محکم نگه دارید و هرگز آن را خالی نگذارید. در نماز جمعه و جماعت شرکت کنید. هیچگاه از روحانیت فاصله نگیرید. همانطور که امام عزیزمان فرمود اگر روحانیت از بین برود اسلام از بین رفته است. دست از تفرقه و اخلالگری بردارید که این ضربه به اسلام میزند همیشه در کارهایتان بینا باشید و گول این منافقین کوردل و از خدا بیخبر را نخورید آنها هر لحظه می خواهند ضربه به اسلام و روحانیت وارد کنند. خیلی سریع نقش آنها را نقش بر آب کنید و نگذارید که کار خود را بکنند در ضمن آنهایی که در طول این مدت که بنده بودم از من بدی یا سایر مسائل دیگر مشاهده کردند، دوستان و آشنایان و فامیلان به بزرگی خود این حقیر را عفو کنند. مخصوصاً خانواده خودم از اینکه نتوانستم برای پدر و مادرم فرزندی خوب و برای همسرم شوهر خوبی باشم مرا مورد لطف و بخشش خداوند قرار دهید. ردههای این صفحه : شهدای پاسدار (شهرستان نکا) | شهدای شهرستان نکا | شهدای عملیات کربلای پنج (استان مازندران) | مدفونان در آرامگاه شهر نکا
|