• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قدیر باقری قلعه سری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قدیر باقری قلعه سری
Qadir_Bagheri_Qaleh_Sari
اطلاعات شخصی
تولد ۱۳۴۲/۰۱/۰۱ روستای قلعه سر
تحصیلات پایه چهارم ابتدایی
وضعیت تاهل متاهل / یک فرزند
نوع عضویت پاسدار / ل ۲۵ کربلا
مسئولیت توضیحات
شهادت ۱۳۶۳/۰۲/۱۸ محمودآباد
محل دفن گلزار شهدای روستای قلعه سر

اول فروردین ۱۳۴۲، در روستای قلعه سر از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. فرزند پنجم خانواده بود. مادرش ربابه رخفروز و پدرش بهرام نام داشت. چهارم ابتدایی را در دبستان قلعه سر خواند. سال ۱۳۶۲ ازدواج نمود و صاحب یک فرزندِ دختر (فاطمه) شد. عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در لشکر ۲۵کربلا، رسته توپخانه به اسلام خدمت می کرد. هجدهم اردیبهشت ۱۳۶۳ (سال چهارم جنگ تحمیلی) حین رفتن به ماموریت در جاده شهرستان محمود آباد به همراه برادرش علی اصغر باقری قلعه سری دچار سانحه رانندگی شد و در بیست و یک سالگی شهد شیرین شهادت نوشید. پیکر پاک این شهید بزرگوار پس از تشییع در زادگاهش قلعه سر دفن شد.


۱ - وصیتنامه شهید باقری

[ویرایش]

با درود و سلام بر رهبر انقلاب اسلامی و بر خون شهیدان و بر مولایمان علی علیه السلام و سالار شهیدان امام حسین علیه السلام و درود بر هفتاد و دو شهید نینوا که پرچم شهادت و شهامت را پیشتاز بودند. من سرباز کوچک اسلام به فرمان امام وظیفه خود دانستم که به میهن و مردمم کمک کنم ، تا در این دنیا و اخرت پیش سرور و سالارم حسین روسیاه نباشم و در جبهه های نبرد به وظیفه خود عمل نمایم و امیدوارم در این راه که برای خدا و رهبرم رضای قلب خود انجام می دهم موفق باشم و امیدوارم همچون شهدا از دریای رحمت پروردگار برخوردار شوم تا از موهبت الهی به درجه رفیع شهادت نائل شوم و به فرمان امام و حسین زمان به سوی جبهه ها می روم تا از کربلای جبهه ها به کربلای نینوا برسم و در این راه از جان و مال و خانواده ام چشم پوشیده ام و از مردم عزیز و همشهری ام می خواهم مرا حلال کنند و کوتاهی از من دیدند به بزرگواری خود ببخشند و از اقوام و آشنایانم می خواهم مرا حلال کنند و کوتاهی از من دیدند به بزرگواری خود ببخشند و از اقوام و آشنایانم می خواهم که اگر اشتباهی از من رخ داده عذر خواهی مرا بپذیرند و از پدر و خواهرانم می خواهم صبور باشند و از همسر و فرزندم مراقبت کنند و همیشه در سنگر اسلام حضور داشته باشند و در آخر از همسرم می خواهم که پاسدار حریم عصمت و عفت باشد و فرزندم را از جبهه زندگی سربلند بیرون آورد و به او درس عشق به پروردگار را بیاموزد و از فرزندی که در آینده خواهم داشت می خواهم اگر من بر نگشتم درس هایش را بخواند تا همیشه دشمنان بدانند ما به آنها محتاج نیستیم و دستشان از میهن کوتاه باشد.. خدایا به من باطنی آرام عطا کن تا همیشه در پرده پاسداری از دینم حضور داشته باشم. الهی آمین.






جعبه ابزار