صدام حسین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صدام حسین، دیکتاتوری که چهل سال بر تاریخ معاصر عراق تأثیرگذار بود، در ۲۸ آوریل ۱۹۳۷ / هشتم اردیبهشت ۱۳۱۶ در روستای العوجه
تکریت ، شهری کوچک و سنی نشین در حد فاصل بغداد و موصل، متولد شد. صدام پنج ماه پس از جدایی والدینش، در منزل دایی خود
خیر الله طلفاح دیده به جهان گشود. او تا سه سالگی در این منزل به سر برد و در این مدت مادرش بار دیگر ازدواج کرد و صدام دارای سه برادر ناتنی شد. رفتار خشن و اخلاق ناسالم ناپدری صدام، نامهربانی پدربزرگ و بی اعتنایی مادر، از کودکی بر روحیات صدام تأثیر گذاشت و او را فردی شرور و «خیابانی» بار آورد. او تا ده سالگی به مدرسه نرفت و به گفته برخی مورخین در همین سن یکی از برادران ناتنی خود را کشت. پس از این حادثه صدام را به بغداد فرستادند تا تحت نظر عمویش بزرگ شود. صدام از این تاریخ زندگی در کنار عموی متعصب خود را که به خاطر ملی گرایی افراطی اش از ارتش اخراج شده بود، آغاز کرد. همزیستی با وی با تفکرات ناسیونالیستی شدیدش، نخستین مرحله جدی از تاثیرگذاری بر تفكر صدام بود. وی در این سالها با هزینه عموی خود به مدرسه رفت.
وقتی ژنرال
عبدالکریم قاسم با کودتا عليه فيصل دوم، رژیم سلطنتی عراق را برانداخت و حکومت چپ گرای متمایل به افکار
جمال عبدالناصر را در این کشور برقرار کرد، (۲۳ تیر ۱۳۳۷) صدام ۲۱ ساله بود. او چند ماه قبل از این کودتا به توصیه عموی خود به
حزب بعث پیوسته و وارد فعالیتهای سیاسی شده بود. صدام به تبعیت از حزب بعث مبارزه سیاسی با حکومت قاسم را شروع کرد. او در عملیات ترور قاسم (۱۵ مهر ۱۳۳۸) که خود آن را برنامه ریزی کرده بود، از ناحیه پا مجروح و مخفی شد سپس به سوریه گریخت. اما سایر اعضای شبکه ترور دستگیر شدند. صدام سپس به قاهره رفت و در آنجا بود که دادگاهی در عراق او را غیاب به اعدام محکوم کرد. در ۱۳۳۹ صدام به بیرون رفت و در آنجا شاخه لبنانی حزب بعث را به وجود آورد. او همزمان در مؤسسه انگلیسی «چمان» تحصیلات خود را ادامه داد ولی آن را ناتمام رها کرد و پس از آنکه طرفداران حزب بعث در ارتش عراق در ۱۹ بهمن ۱۳۴۱ موفق شدند در کودتایی خونین، قاسم را بکشند به بغداد بازگشت . از این تاریخ قدرت در کشور به دست حزب بعث افتاد و صدام در رأس گارد ملی «الحرس القومی» قرار گرفت که نقش مؤثری در سرکوب مخالفین ایفا می کرد. حزب بعث تا زمان کودتای تیر ماه ۱۳۴۷
حسن البکر ، دچار اختلافات داخلی بود و در این سالها به دو جناح تندرو و محافظه کار تبدیل شده بود.
عبدالسلام عارف، رئیس جمهور و عبدالرحمن عارف، برادرش که ریاست ارتش عراق را برعهده داشت، جزء جناح میانه رو و صدام و حسن البكر جزء جناح تندرو حزب بعث محسوب می شدند. انحلال گارد ملی و زندانی شدن صدام در ۱۳۴۳ و همچنین وقوع سانحه هوایی اسفند ۱۳۴۴ که به مرگ عبدالسلام عارف و جایگزین شدن برادرش عبدالرحمن انجامید نتیجه اختلافات داخلی حزب بعث بود. صدام در ۱۳۴۶ از زندان گریخت و به سازماندهی جناح تندرو حزب بعث پرداخت. او زمینه ساقط کردن حکومت عبدالرحمن عارف را فراهم آورد. نتیجه این تلاش، کودتای مشترک وی و حسن البكر در ۲۶ تیر ۱۳۴۷ بود. از فردای کودتا، حزب بعث رژیمی خشن و پلیسی را بر سر کار آورد که ستون فقرات آن را دستگاه امنیتی تشکیل میداد و صدام در رأس این دستگاه قرار داشت. در پی این کودتا عناصر غير بعثی و همچنین بعثیهای میانه رو، از سیستم مدیریتی کشور به تدریج حذف شدند. صدام سپس برای تحکیم حکومت خود تلاش کرد با همسایگان عراق روابط مثبتی در پیش بگیرد. او در اسفند ۱۳۵۳ مشکل مرزی عراق را با ایران از طریق امضای پیمانی که به
عهدنامه الجزایر مشهور شد، در ظاهر حل کرد و با این اقدام شورش کردهای عراق را فرونشاند که از جانب رژیم شاه ایران هدایت میشد. صدام در ۱۳۵۵ به دریافت درجه ژنرالی نایل آمد. او اگرچه مرد شماره ۲ کشور بود ولی نقش اصلی را در اداره حکومت عراق برعهده داشت. او در دوره حکومت حسن البكر توانست چهره خود را به عنوان زمامدار اصلی عراق در داخل و خارج این کشور بشناساند. وی در تمامی جلسات، کنفرانسها و دیدارهای دیپلماتیک به عنوان رئیس هیئت نمایندگی کشورش حاضر می شد.
سال ۱۳۵۸ در پی نزدیکی حسن البکر به رهبران بعثی حکومت سوریه و همچنین اقدام وی در شناسایی سیاسی انقلاب اسلامی ایران، صدام او را وادار به استعفا کرد و بدین ترتیب قدرت مطلق را در کشور از ۲۵ تیر این سال به دست گرفت. او سپس در پایان اولین گردهمایی حزب بعث عراق که پنج روز پس از کناره گیری حسن البكر صورت گرفت، مقامات بعثی طرفدار کنار آمدن با سوریه را از حزب اخراج و جمعی از آنان را با عنوان
جاسوس و «خائن» تیرباران کرد. صدام سپس برای تضعیف موجودیت کردها، سیاست کوچاندن اعراب به مناطق کردنشین عراق را در پیش گرفت و شیعیان متمایل به انقلاب اسلامی ایران را به شدیدترین وضعی سرکوب کرد و در داخل حزب بعث نیز حتی المقدور عناصر مورد اعتماد خود را در مناصب لشکری و کشوری منصوب کرد. او استخبارات عراق را سازمانی تازه بخشید و برادر ناتنی خود
ابراهیم تکریتی را در راس آن قرار داد. این سازمان چنان قدرت گرفت که به راحتی در داخل و خارج عراق به ترور گسترده ناراضیان می پرداخت. صدام به دلیل نگرانی از گسترش روزافزون تفکر اسلامی و انقلابی در عراق، در سال ۱۳۵۹ موج تازهای از مبارزه با انقلاب اسلامی را آغاز کرد. در ۱۹ فروردین این سال آیت الله
سیدمحمدباقر صدر از مراجع بزرگ عراق را همراه با
بنت الهدی صدر، خواهر ایشان که از مریدان امام خمینی بودند به شهادت رساند. در ۱۰ اردیبهشت به دستور صدام، عوامل عراق دست به یک اقدام تروریستی در سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن زدند و دو دیپلمات ایرانی را پس از گروگان گیری به شهادت رساندند.
به دستور صدام در ماههای تابستان چند رشته انفجار در تاسیسات نفتی ایران در جنوب کشور به راه افتاد و سرانجام صدام در ۳۱ شهریور این سال جنگی خونین علیه جمهوری اسلامی ایران را آغاز کرد. جنگ با طرح ادعاهای کهنه مرزی آغاز شد و به سرعت از حمایت آمریکا، شوروی، انگستان، فرانسه و دولتهایی که با سقوط شاه، منافعشان در منطقه خاورمیانه به خطر افتاده بود، برخوردار گردید. این جنگ که متعاقب پاره کردن عهدنامه ۱۹۷۵ در برابر دوربینهای تلویزیونی آغاز شد، هشت سال به درازا کشید و جان صدها هزار نفر از مردم دو کشور را گرفت. صدام اكثر تعهدات و مقررات بین المللی دوران جنگ را زیر پا نهاد و توانی را که در منطقه بحرانی خاورمیانه می توانست مایه اقتدار جهان اسلام باشد، رو به تحلیل برد. صدام در این جنگ انواع جنایات را علیه مردم ایران مرتکب شد، بسیاری از سلاحها و جنگ افزارهای کشتار جمعی اهدایی ابرقدرتها را بر مردم غیرنظامی آزمایش کرد و شهرهای فراوانی را ویران ساخت. او به تقلید از جنگی که در سال چهاردهم هجری میان سپاه اسلام و یزدگرد، پادشاه ساسانی در منطقه قادسیاه به وقوع پیوست و با پیروزی مسلمانان به پایان رسید، در تبلیغاتی عوامفریبانه، خود را «سردار قادسیاه» نامید. با این حال وی در ۱۳۶۷ بدون دست یافتن به رؤیاها و اهداف خود به جنگ خاتمه داد و چندی بعد مجددا عهدنامه الجزایر را در نامه ای که برای رئیس جمهور وقت ایران ارسال کرد، پذیرفت.
صدام سپس در دور جدیدی از اقدامات جنون آمیزش، به همسایه دیگر خود، یعنی کویت در مرداد ۱۳۶۹ حمله کرد. او کویت را «استان نوزدهم عراق» نامید و پس از تصرف آن یک ژنرال عراقی را به حکومت بر آن گماشت. اما در زمستان این سال ائتلافی از نیروهای نظامی چندملیتی به فرماندهی امریکا عملیات آزادسازی
کویت را آغاز کرد. صدام در این عملیات نیز با تحمل تلفات سنگین و از دست دادن هزاران نیروی نظامی و پذیرش موج تازه ای از خسارات گسترده اقتصادی ناشی از بمبارانها، از کویت بیرون رانده شد. دستاورد این حمله، تقسیم عراق به سه بخش جنوبی، شمالی و مرکزی بود. در دو بخش جنوبی و شمالی پرواز هواپیماهای عراقی ممنوع شده صدام در پی شکست و فرار از کویت، موجی از قتل عامهای هولناک را علیه قیام مردم کرد در شمال و انتفاضه شیعیان در جنوب به راه انداخت و جنایات فراوانی را مرتکب شد؛ جنایاتی که بعدها بخش عمده ای از پرونده اتهامی وی را تشکیل داد. در این حملات حتى بارگاه و بقاع ائمه طاهرین در کربلا و سامرا نیز مصونیت نداشت. صدام سپس اسیر موجی از تحریمهای سازمان ملل شد که او و دولتش را از فعالیتهای نفتی، نظامی و اقتصادی بازمیداشت. اعمال این تحریم ها طی یک دهه تا ۱۳۸۰ مرگ بیش از یک میلیون نوزاد و نابودی زیرساختهای اقتصادی این کشور را به همراه داشت که در حملات هوایی نیروهای امریکایی و متحدان اروپایی اش صورت گرفت. صادرات نفت عراق نیز قطع شده بود و براساس برنامه سازمان ملل متحد، تنها مقدار محدودی نفت در برابر دریافت غذا و دارو صادر می کرد. این محدودیتها، عراق را به خرابهای بزرگ بدل ساخت. در طول این مدت امریکا و هم پیمانانش به وسیله قطعنامه هایی که در سازمان ملل به تصویب می رساندند، صدام را برای نشان دادن محل اختفای سلاحهای کشتار جمعی عراق تحت فشار قرار دادند. این فشارها منجر به بازرسیهای متعدد از سوی بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل در عراق در فاصله سالهای دهه ۱۳۷۰ تا پایان ۱۳۸۱ شد.
گرچه کارشناسان سازمان ملل در پایان این رشته تحقیقات اعلام کردند سلاح کشتار جمعی در عراق وجود ندارد ولی امریکا این نتیجه گیری را نپذیرفت و در آخرین روز اسفند ۱۳۸۱ حمله گسترده ای به عراق انجام داد. این حمله که با یورش زمینی نیز همراه بود، منجر به اشغال نظامی شهرهای عراق گردید. با ورود نظامیان آمریکایی به بغداد در ۱۹| فروردین ۱۳۸۲ رژیم صدام ساقط شد.صدام تا ماهها پس از سقوط حكومتش مخفی بود تا اینکه در ۲۲ | آذر ۱۳۸۲ در دخمه ای در روستای الدوره در نزدیکی تکریت دستگیر شد. محل اختفای وی توسط یکی از محافظانش و به منظور دستیابی به جایزه نقدی فراوانی که امریکا برای این منظور در نظر گرفته بود، لو رفت. تلویزیونهای جهان چهره صدام را پس از خارج شدن از این دخمه به صورت ژولیده با موهای به هم ریخته نشان دادند. کمی بعد هویت وی با آزمایش D.N.A تأیید شد. صدام به بازداشتگاه منتقل و از دهم تیر ۱۳۸۳ | جلسات محاکمه وی و دیگر سران رژیم بعثی به تدریج و به صورت دوره ای آغاز شد. اتهامات صدام در دادگاه عبارت بود از:
- عملیات «انفال» و سرکوب خونین کردهای عراق.
- پاکسازی قومی و نژادی در کرکوک.
- سرکوب انتفاضه شیعیان در ۱۹۹۱.
قتل عام علمای دینی و مراجع شیعی.
- حمله به کویت، عربستان و ایران.
صدام در ۵ دی ۱۳۸۵ در دادگاه استنیاف عراق به اعدام محکوم شد و حکم صادره پس از تأیید در دیوان عالی عراق، در ساعت ۶ بامداد ۹ دی ۱۳۸۵ به اجرا در آمد و جسدش در زادگاه وی روستای عوجه در تکریت دفن شد. صدام سه بار ازدواج رسمی کرد. ازدواج اول او در ۱۳۴۲ با
ساجده طلفاح دختر دایی خود بود. او از این ازدواج صاحب سه دختر به نامهای رعنا، رغده و حلاء و دو پسر به نامهای قصی و عدی گردید. صدام در اول اسفند ۱۳۷۴ دو داماد خود (همسران رعنا و رغده) را به دلیل عزیمت به اردن و انجام مصاحبه افشاگرانه علیه رژیم بعث به قتل رساند. با این همه، رعنا و رغده در مرداد ۱۳۸۲ به همراه تمامی ۹ فرزندشان به اردن پناهنده شدند و قصی و عدی نیز در تیر ۱۳۸۲ در جریان حمله امریکا به عراق کشته شدند. همسر دوم صدام که با حفظ همسر اول با وی وصلت کرد،
سمیرا شاه بندر نام داشت که صدام، وی را پس از گرفتن طلاق اجباری از همسرش به عقد خود در آورد. همسر سوم او نیز
تدال الحمدانی مدیرکل مرکز تحقیقات انرژی خورشیدی در شورای تحقیقات علمی عراق بود. صدام از وی نیز یک پسر به نام علی دارد.