|
| ||||||||||||||||||||
ششم خرداد ۱۳۳۶، در روستای میانگله از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. فرزند چهارم خانواده بود. مادرش سیده طاهره صبح‌خیز و پدرش ابوطالب نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی در مدرسه زادگاهش درس خواند. دهم شهریور ۱۳۵۹ با خانم سکینه نوروزی، خواهر شهید احمد نوروزی ازدواج کرد و صاحب چهار دختر (سمیه، طاهره، بنت الهدی، رقیه) شد. به عنوان پاسدار از لشکر ۲۵ کربلا، رسته توپخانه در جبهه حضور یافت. بیست و سوم اسفند ۱۳۶۳ (سال پنجم جنگ تحمیلی) در پاسگاه ترابه و در عملیات بدر بر اثر اصابت تیر به پشت سر در بیست و هفت سالگی به شهادت رسید. دوم اردیبهشت ۱۳۶۴ ساعت نه صبح آیت‌الله حسین محمدی‌لائینی بر پیکر شهیدان عبدالله زاده، سیدمحمد حمزه‌ای بریجانی ، محمود کاظمی سورکی، حبیب‌الله عزیزی خورشیدی اقامه نماز کرد و از مقابل سپاه نکا با حضور پرشور مردم و مسئولین تشییع با شکوهی انجام شد و در زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش صفرعلی عبدالله زاده میانگله نیز به شهادت رسیده است. ۱ - وصیتنامه شهید عبدالله زاده[ویرایش]خدایا ،بارالها،پروردگارا چگونه میتوان این همه ایثارگری و گذشت و فداکاری خالصانه در راه ترا توصیف نمود چگونه میتوان با این زبانهای محدود و قلمهای ناقص این همه شورها و شعورها را توصیف کرد ،مگر میشود تا به مانند آنان نبود و همانند آنان نیندیشید و شبیه آنان نزیست و عشق نورزید از عشقها و ایثارگریهای آنچنانی سخن گفت راستی بایک نگرش کوتاه به زندگی شهیدان میبینیم که همه آنها از ویژگی های خطبه ای که امام علی علیه السلام فرموده است بر خوردار بوده اند و براستی که خداوند اگر عاشق هر کس شود او را میکشد و چه جالب میگوید أنا دیته آیا مگر می توان بدون خلوص و صفای قلب به دیدار لقاءالله، معشوق عاشقان از خود رسته ،تنها مراد جانبازان از مرید رمیده و تنها و تنها امید خائفان و راجبان از بند گسسته پیوست عجیب است ،شهید و شهادت او میبیند حضور ملائکه و نزدش را او میبیند ،آنچه را خداوند برای او آماده کرد بهشت میبیند،عند ربهم یرزقون ،آری او میبیند که در نزد پروردگارشان رزق داده می شود ،آنهم چه رزقی، راستی چه خوب هدایت یافتن و چه زیبا معنی هستی و زندگانی را دریافتن ،که باید بنده خدا باشند و چه زیبا و دلربا کوتاهترین راه و حکیمانه ترین راه و جانبازانه ترین راه یعنی شهادت را انتخاب کردند ،به امید اینکه ما مسلمانها بتوانیم خود را در مسیر الله قرار داده و به صف کاروان شهدای اسلام بپیوندیم. چند جمله وصیتنامه درباره خانواده ام: با سلام :پدر و مادر عزیزم اگر فرزند دوم خود را در راه خدا دادید افتخار کنید و این یک نعمت بزرگی است که خداوند نصیب شما کرده ،برادر عزیزم علی اکبر و خواهرانم همچنین که من از شما دور شدم و در راه خدا رفتم نباید هیچگونه ناراحتی داشته باشید. چند جمله صحبت با همسر عزیزم :من میرم جبهه برای رضای خدا که انتقام خون شهدا و انتقام برادرت و برادر خودم را بگیرم اگر مرا در راه خدا دادی نباید هیچگونه ناراحت شوی و برای فرزندم همچنین که زحمت میکشیدی و بعد از من هم در راه خدا زحمت بکش و اجر و پاداش از خدا خواهی گرفت ،اگر من رفتم به فرزندانم بگوئید که پدر شما شجاعانه در راه خدا رفت و از شما فرزندانم انتظار دارم که زینب گونه باشید ،بعد از شهادت من نباید هیچگونه زاری و سیاهپوش شوید ،چنان ضربتی بر دشمنان اسلام و یاوه گویان بزنید ،ای کسانی که با گرانفروشی و احتکار میخواهید به جمهوری اسلامی ضربه وارد بکنید،منتظر عذاب الهی باشید . مرگ بر آمریکا ،مرگ بر شوروی ، مرگ بر اسرائیل ،و مرگ بر ستمگر ،درود بر امام امت و درود بر خانواده های شهدا و معلولین ،درود بر رزمندگان اسلام که در راه حق میجنگند. رده‌های این صفحه : خانواده دو شهید (نکا) | شهدای پاسدار (شهرستان نکا) | شهدای روستای میانگله | شهدای شهرستان نکا | شهدای عملیات بدر (استان مازندران)
|
||||||||||||||||||||
