• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محارب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





۱ - محارب در لغت و اصطلاح

[ویرایش]

مُحارِب‌ در لغت به معنى جنگيدن و شورش است. برای مثال در کلام مرحوم صاحب جواهر الکلام در تعریف جهاد آمده : «و شرعا بذل النفس و ما يتوقف عليه من المال في محاربة المشركين أو الباغين على وجه مخصوص. (محاربه المشرکین یعنی جنگیدن با مشرکان) در اصطلاح محارب كسى است كه با سلاح ، جهت غارت، سرقت، قتل و ايجاد رعب‌ و وحشت راه را بر مردم بگيرد.

۲ - کیفر محارب

[ویرایش]

امام خمينى مى‌فرمايد: اقوى در كيفر محارب اين است كه حاكم شرع مخير است بين اعدام و به دارآويختن و بریدن دست و پا بر خلاف و تبعید . بعيد نيست كه براى حاكم سزاوارتر اين باشد كه جنايت را ملاحظه كند وكيفرى مطابق با آن در نظر بگيرد. براى مثال اگر محارب كسى را كشته باشد، كيفر اعدام يا به دار آويختن را انتخاب كند و اگر مالى ربوده باشد، قطع را برگزيند و اگر شمشير از غلاف كشيده و فقط ترسانيده باشد، تبعيد را انتخاب كند. علّامه حلّى در نهايه مى‌فرمايد: محارب كسى است كه با سلاح سر راه مردم را بگيرد و از افرادى باشد كه احتمال دزدى درباره‌اش داده مى‌شود. اگر محارب كسى را كشته باشد، بدون اينكه مالى گرفته باشد، بايد كشته شود و اگر اولياى خون عفو كنند، از كشتن نجات نمى‌يابد و حاكم خود بايد او را بكشد. و اگر اموال مردم را هم به سرقت برده و شخصى را هم كشته باشد، ابتدا بايد اموال را از او بگيرند وپس از آن دستش را قطع كنند و سپس او را بكشند.اگر مال مردم را گرفته، ولى قتلى انجام نداده باشد، دستش را قطع مى‌كنند و پس از آن تبعيدش مى نمايند و به آن آبادى كه تبعيد شده، مى‌نويسند كه او محارب است و آب و نان و معامله و رفت و آمد را از او دريغ كنند تا مجبور به توبه شود و اگر از آن محل به جاى ديگرى رفت، آنها به آن محل بنويسند و او را معرفى كنند و اگر قصد رفتن به سرزمین شرک را داشت، بايد مانع او شوند.

قرآن كريم جرم و كيفر محارب را چنين بيان مى‌كند: «انَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ، وَ يَسْعَوْنَ فِى‌الْارْضِ فَساداً انْ يُقَتَّلُوا اوْ يُصَلَّبُوا اوْ تُقَطَّعَ ايْديَهُمْ وَ ارْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ، اوْ يُنْفَوْا مِنَ الْارْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْىٌ فِى‌الدُّنْيا وَ لَهُمْ فى‌ اْلآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمْ» كيفر كسانى كه با خدا و رسول او محاربه مى‌كنند و سعى در فساد در روى زمين دارند، اين است كه كشته شوند يا به دار آويخته شوند، يا دست و پايشان بعكس يكديگر بريده شود، يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنها در دنياست و در آخرت براى آنها عذاب بزرگى خواهد بود. «... الَّا الَّذينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ انْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا انَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ» مگر آنان كه توبه كردند پيش از آنكه بر آنان دست يابيد و بدانيد كه بدون شك خداى تعالى آمرزنده و مهربان است. على علیه السلام فرمود: «مَنْ شَهَرَ سَيْفَهُ فَدَمُهُ هَدَر» كسى كه شمشيرش را (به روى كسى از مردم) بكشد، پس خونش هدر است.

۳ - محارب در تحریرالوسیله

[ویرایش]

حضرت امام راحل در تحریرالوسیله فصل ششم در حد محارب می فرمایند: « هو کلّ من جرّد سلاحه أو جهّزه لإخافة الناس ‌ ‌وإرادة الإفساد فی الأرض؛فی برّ کان أو فی بحر،فی مصر أو غیره،لیلاً أو ‌ ‌نهاراً.ولا یشترط کونه من أهل الریبة مع تحقّق ما ذکر،ویستوی فیه الذکر ‌ ‌والاُنثی،وفی ثبوته للمجرّد سلاحه بالقصد المزبور مع کونه ضعیفاً لا یتحقّق من ‌ ‌إخافته خوف لأحد،إشکال بل منع.نعم،لو کان ضعیفاً لکن لا بحدّ لا یتحقّق ‌ ‌الخوف من إخافته . . .»

۴ - درباره محارب

[ویرایش]

اهل حرب _ زن محارب _ مرد محارب _ محارب جارح _ محارب سارق _ محارب قاتل _ محارب ضعیف _ محارب قوی _ محارب متعدد _ محارب واحد _ محارب غیر مباشر _ محارب مباشر _ آب دادن به محارب _ اشهار سلاح در ملأ عام _ اطعام محارب _ اهل اخافه _ اهل دعاره _ اهل ریبه _ اهل زعاره _ اهل فتنه _ یاور محارب _ پای محارب _ تبعید محارب _ تجهیز میت محارب _ تکفین محارب _ توبه محارب _ توبه محارب قبل از دستگیری _ جرح محارب _ جنایت پدر محارب _ حبس محارب _ حد محارب _ حنوط محارب _ خناق (سرقت) _ دار آویختن محارب _ دفع محارب _ دفن محارب _ سارق _ سرقت مسلح _ سلاح محارب _ شهادت محارب _ شهید دافع محارب _ عفو محارب _ غسل محارب _ قتل توسط محارب _ قتل محارب _ قطع دست و پای محارب _ مُبَنج (مواد مخدر) _ محاربه ( اقدام علیه امنیت ) _ محتال ( سارق) _ مختلس _ مدت صلب محارب _ مرگ محارب _ مستلب (رباینده مال) _ مُغتال (اغتیال : کشتن به نیرنگ ) _ نماز میت محارب _ تجری سلاح (برهنه کردن سلاح) _ محاربه با آتش _ محاربه با ارسال آب _ محاربه با ریختن زهر _ محاربه در روز _ محاربه در شب _ محاربه اجباری _ محاربه مزاحی _ محاربه ملاعب _ محاربه تسبیبی _ محاربه مباشری _ قطع طریق _ محاربه در اموال _ محاربه در فروج _ محاربه کودک _ محاربه مجبور _ محاربه مجنون _ محاربه در بادیه _ محاربه در خشکی _ محاربه در دریا _ محاربه در سرزمین اسلام _ محاربه در سرزمین شرک _ محاربه در شهر _ محاربه تمرینی _ محاربه مزاحی _ استلاب _ اشهار سلاح در ملأ عام _ اعانت در محاربه _ اقرار به محاربه _ آیه محاربه _ بینه محاربه _ حد تخییری محارب _ حد ترتیبی محارب _ حد محارب _ سرقت محارب _ شهادت محارب به محاربه _ شهادت زن به محاربه _ شهادت غیر مال باخته به محاربه _ شهادت مال باخته به محاربه _ مثبتات محاربه _ بینه محاربه _ کلاه برداری _ دعوی عذر محارب _ شرایط اقرار به محاربه _


رده‌های این صفحه : واژگان و اصطلاحات جهاد




جعبه ابزار