|
| ||||||||||||||||||||
اول فروردین ۱۳۴۸، در روستای اوکرکا از توابع شهرستان نکا به دنیا آمد. فرزند پنجم خانواده بود. مادرش رحیمه حبیبی و پدرش صادق نام داشت. سوم راهنمایی را در مدرسه امام موسی صدر نکا خواند، سپس در حوزه علمیه جعفریه رستمکلا و در حوزه علمیه محمدیه نکا به فراگیری علوم دینی پرداخت. مجرد بود. به عنوان بسیجی از لشکر ۲۵ کربلا، رسته بهداشت و درمان و با تخصص امدادگر در جبهه حضور یافت. چهارم دی ۱۳۶۵ (سال هفتم جنگ تحمیلی) در منطقه شلمچه و در عملیات کربلای چهار بر اثر اصابت تیر به سینه در هفده سالگی شهید شد. پیکرش در منطقه جا ماند و دو سال مفقودالاثر بود. بهمنِ ۱۳۶۷ تشییع و در حیاط مسجد اوکرکا دفن شد. ۱ - فرازهایی از وصیتنامه شهید پاینده[ویرایش]براستی شهادت میدهم که خدایی نیست جز خدای یکتا و شهادت میدهم که حضرت محمد ص فرستاده خدا و رسول و اخرین پیامبر میباشد و شهادت میدهم که امام علی ع و یازده فرزندانش همه امام بر حق می باشند... برای تحقق بخشیدن وعده الهی که فرمود من مستضعفان را وارثان زمین خواهم گردانید، عازم به سوی جبهه نبرد حق علیه باطل شدم و بر خود لازم دانستم که چند کلمه ای به عنوان وصیتنامه قلمی کنم که تا باشد که اگر وجودم برای انقلاب و اسلام نفعی نداشت لااقل وصیتنامه ام حرکت افرین باشد و برای اسلام و انقلاب نفعی داشته باشد اینجانب با میل خویش فقط برای یاری اسلام و قران با به میدان نبرد گذاشتم و اگر جان خویش را در این راه دادم باکی نیست زیرا ارزوی هر فرد مسلمان معتقد به اسلام است و همانطور که گفته اند: سر که نه در راه عزیزان رود / بار گرانی است کشیدن به دوش هر چند که شهادت نصیب هرکس نمیشود زیرا که این اولین بار است به عشق شهادت به میدان امدم ولی میخواهم به ارزوی خود برسم زیرا شهید شدن یعنی همنشین شدن با سرور ازادگان امام حسین ع...من خود چنین لیاقتی برای خود نمیبینم لکن کرم خداوندی بیش از این است که من فکر میکنم. ...ای پدر و مادرم هرچند که شما را از کاسه سرم بیشتر دوست دارم فراق شما برای من سخت است و دشوار است و طاقت فرسا ولی چه کنم ایا صلاح است که موقعی که ابر جنایتکاران شرق و غرب بر علیه اسلام و انقلاب اسلامی بپا خواستند ساکت بنشینم؟ ایا صلاح است مزدوری مثل صدام بر خاک میهن اسلامی ناجوانمردانه یورش اورد؟ و هر روز صدها تن از عزیزان ر به خاک و خون بکشند و من باز ساکت باشم؟ ایا صلاح است جناتیتکاران حزب بعث عراق به خواهران ما تجاوز کنند و پس از تجاوز شکنجه و به قتل برسانند و ما ساکت باشیم؟؟ ایا صلاح است که صدای هل من ناصر حسین زمان از ایوان جماران بلند باشد و من در خانه و در بستر راحت بخوابم؟ ایا صلاح است که عزیزانمان در هوای داغ خوزستان و در سرمای جانسوز غرب کشور با جان خویش معامله کنند و من در کنار بستر گرم و فامیلان و اشنایان باشم؟؟ ولی نه ! نه ! پدر و مادر خوبم دیگر نمیتوانم شاهد در به دری عزیزان چادر نشین جنگ زده باشم و دیگر نمیتوانم شاهد پرپر شدن عزیزان باشم و دیگر نمیتوانم پاها و دست های قطعه قطعه شده جوانان را ببینم مگر خون من رنگینتر از خون عزیزان مثل علی اکبرعلیه السلام و علی اصغرعلیه السلام است؟؟ مگر من پاکتر از قاسم نو داماد هستم؟؟ نه ! نه ! پدر و مادر خوبم قدری مقاومت کنید در مقابل این همه بی عدالتی که بر جامعه روا داشته شد از من سلب نشده است همه ی ما در مقابل خداوند و اینده این مملکت مسئولیم اگر امروز اسلام را در نیابیم پس کی میخواهیم یاد شهدای صدر اسلام را زنده کنیم؟ ای خواهرانم حجاب و تقوا را منشا زندگی خود قرار دهید و زینب وار پیام رسان برادر شهیدتان باشید پیامی که دفاع از اسلام و از روحانیت راستین انقلاب اسلامی است را به گوش همگان برسانید. اما شما ای همکاران و ای همسنگر من شما باید با درس خواندن خود ریشه این کفر را بر کنید همانا قلم شما سلاح شماست شما با قلم خود دارید بر علیه کفر میجنگید شما در مقابل این شهدا که خونشان نا حق ریخته شده مسئولید شما باید جواب خون شهدا را با درس خواندن خود بدهید همانگونه که ثابت کردید شما تا به حال اطاعت از رهبری کردید و اطاعت از رهبری امریست واجب.. بر هر کس که بر علیه رهبری و ولایت فقیه و روحانیت متعهد و در خط اسلام راستین توطئه میکند سرسختانه و شدیدا به مبارزه برخیزید انهایی که میخواهند انقلاب اسلامی را از خط اصیل ان یعنی اسلام راستین منحرف نمایند شدیدا به مبارزه برخیزید و توکل بر خدا کنید و با کلمه ایثار با کفر و نفاق به مبارزه برخیزید همه ی شما را به خداوند بزرگ میسپارم. « این وصیتنامه را در تاریخ ۱۳۶۵/۰۸/۲۰ در شهر فاو عراق نوشتم» خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار رده‌های این صفحه : روحانیون شهید شهرستان نکا | شهدای بسیجی (شهرستان نکا) | شهدای تفحص شده (نکا) | شهدای روحانی استان مازندران | شهدای روستای اوکرکا | شهدای شهرستان نکا | شهدای عملیات کربلای چهار (استان مازندران)
|
||||||||||||||||||||
