• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 
احمد صباحی محلی
Ahmad_Sabahi_Mahali
اطلاعات شخصی
تولد ۱۳۴۳/۰۳/۰۱ تازه‌آباد‌کلا
تحصیلات دانشگاه تربیت معلم
وضعیت تاهل متاهل
نوع عضویت کارمند‌نیروگاه شهید‌سلیمی
مسئولیت توضیحات
شهادت ۱۳۶۶/۰۷/۰۷ نیروگاه نکا
محل دفن گلزار شهدای تازه آباد

یکم خرداد ۱۳۴۳، در روستای تازه‌آبادکلا از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. فرزند دوم خانواده بود. مادرش کبری فلزی و پدرش رضا نام داشت. دانشجوی علوم اجتماعی در دانشگاه تربیت معلم شهید رجایی شهرستان بابل بود. چهاردهم فروردین ۱۳۶۶ ازدواج کرد. کارمند نیروگاه شهید‌سلیمی شهرستان نکا بود. هفتم مهر ۱۳۶۶ (سال هشتم جنگ تحمیلی) ساعت ۱۵:۱۵ سه فروند هواپیمای عراقی نیروگاه را بمباران کردند و ایشان به علت سوختگی تمام بدن در بیست و سه سالگی به شهادت رسید. دو روز بعد در نهم مهر ۱۳۶۶ آیت‌الله حسین محمدی‌لائینی بر پیکر شهیدان علی نودهی، سهراب شمسی، محمود محمدزاده نماز خواند و پس از تشییع با شکوه در زادگاهش تازه‌آباد دفن شد.


۱ - وصیتنامه شهید صباحی

[ویرایش]

با درود و سلام بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله و نائب بر حقش امام امت و درود و سلام بر رزمندگان اسلام و خانواده های معظم شهدا که نشان دادند و در عملشان هم گفتند که ما مردمان کوفه نیستیم ای برادران و خواهران شما اگر یکبار قران را بخوانید میبینید که تاریخ اسلام همچنین وضعی که ما فعلا داریم داشته است بنای خداوند و سنت الهی این است که شما اگر راهی را اغاز کرده اید با فکر باز هیچوقت در زندگی شکست نمیخورید همین جنگ ما با عراق نمیدانیم که خداوند چه طرحی را برای ما ریخته است به نظر این حقیر روز امتحان است بنده در منطقه عملیاتی سومار بوده ام و چندین ترکش خورده ام نمیدانم که چرا به لقا الله نپیوسته ام باز خدا را شکر افتخار بر این است که مرگی را انتخاب کرده ام که رضای توست بار خدایا دشمنان بدانند که این راهی را که ما انتخاب کرده ایم بدون دید نرفته ایم بلکه با شجاعت و با فکر در این راه گام برداشته ایم انسان یک بار بیشتر نمیمیرد و چه بهتر است که این مردن در راه الله باشد چنین انسانی خود را هرگز تنها و بی کس و سرگردان و پوچ و بی ارزش نمیابد و بالعکس خود را ذره ای بی انتها وابسته به ابدی بی پایان به عظمتی با شکوه و یا کاملی بی غایت و بی نهایت دوست داشتنی می یابد خود را موجودی میبیند وابسته به ابدیت یا پیوندی جاودانه با موجودی که هرگونه نابودی مطلق کشیده نمیشود و حتی مرگ اغاز دوره جدیدی از حیات است. پدر و مادر عزیز و بهتر از جانم از اینکه حس میکردم در مکانی راحت قرار بگیرم و در سنگر نباشم غمگین بودم من نمیتوانستم به خود بقبولانم که برادرانی دینی خودم را در مرز ها شهید یا مفقودالاثر یا اسیر مشاهده کنم و ما به کارهای روزمره مشغول باشیم ای برادران مسلمان اگر انسان زیاد توی فکر سرمایه مادی برود به راهی دیگر کشیده میشود پدر و مادر عزیزم میدانم که با از دست دادن من شما غمگین میشوید باید صبر کنید و استقامت داشته باشید افتخار کنید که پسرت به جای لباس دامادی لباس خونین را به تن کرده است و مشتاقانه به سوی معبودش شتافته است از برادران و خواهرانم میخواهم که بعد از کشته شدنم زیاد نگران نباشید و از شما میخواهم که مرا حلال کنید و همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشید از پدر و مادر و دیگر فامیلانم میخواهم که مرا عفو نمائید این وصیتنامه را در دوران سربازی که در سومار توی اتاق مخابرات هستم نوشتم خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار






جعبه ابزار