شرطه الخمیس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شُرْطَةُ الْخَميس شرطة در لغت به معنى گروه، گروهان، شرط و پيمان آمده است. در اصطلاح به اولين گروه از لشگر گفته مىشود كه در جنگ حاضر شده و آماده مرگ باشند. صاحب بهجة الامال در اين مورد مىنويسد: شرطة از شَرَطَ مشتق شده است و آن يا به معنى علامت و نشان است (چون شرطيان علامتها و نشانه هايى داشتند كه با آن شناخته مىشدند) و يا اينكه شَرَطَ به معنى آمادگى است؛ زيراآنان براى نبرد و دفع دشمن هميشه حاضر و آماده بودند. ابن اثير مىگويد: در حديث ابن مسعود آمده است كه با شُرطة شرط مىشود كه از جنگ باز نگردد، مگر اينكه پيروز باشد.
خميس، يعنىلشگر، چون در گذشته لشگربه پنج دسته: مقدمه، ساق، ميمنه، ميسره، قلب تقسيم مىشد، به آن خميس مىگفتند. از
اصبع ابن نباته كه فرمانده شرطةالخميس حضرت على بود سؤال شد، چرا شما را شرطةالخميس مىگفتند او گفت: «انَّا ضَمَّنا لَهُ الذِّبْحَ وَ ضَمَّنَ لَنَا الْفَتْحَ» چون براى امير مؤمنان خوندادن و از جان گذشتن را به عهده گرفتيم و او براى ما فتح و پيروزى را بر عهده گرفت.
بنابرآنچه كه گذشت، شرطةالخميس گروهى از رزمندگان جان بر كف بودند كه در هر محلى (اعم از شهر و خارج شهر) كه به وجود آنان نياز مىشد، با آمادگى كامل در همان جا حضور مىيافتند و اراده استوارشان بر اين بود كه از نبرد باز نگردند، مگراينكه پيروز شده باشند. در مقام و منزلت شرطة الخميس همين بس كه حضرت امير ضمن تشويق اين گروه فرمود: قبل از شما در ميان گروهى از بنى اسرائيل اين قرارداد (قرارداد شرطة الخميس) بسته شد و كسى از آنان به شهادت نرسيد، مگر اينكه پيامبر قوم خود يا پيامبر آبادى خود و يا پيامبر نفس خويش بود و شما به منزله همان ها هستيد، جز اينكه شما جزو انبيا نيستيد.