• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علی اصغر رضایی محلی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بیستم شهریور ۱۳۴۵، در روستای حاجی‌محله از توابع شهرستان نکا به دنیا آمد. فرزند سوم خانواده بود. مادرش راضیه رحیمی و پدرش احمدعلی نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم تجربی گرفت. مجرد بود. به عنوان بسیجی از لشکر ۲۵ کربلا در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم دی ۱۳۶۵ (سال هفتم جنگ تحمیلی) در منطقه شلمچه و در عملیات کربلای پنج بر اثر اصابت ترکش به سر و دست در بیست سالگی به شهادت رسید. پیکرش مدتی در منطقه جا ماند. پانزدهم اسفند ۱۳۶۵ تشییع و در گلزار شهدای حاجی‌محله دفن شد. او را اصغر نیز می‌نامیدند.


۱ - وصیتنامه شهید رضایی

[ویرایش]

با درود و سلام به پیشگاه مقدس مولا صاحب الزمان و نائب بر حقش حضرت امام خمینی که انسان های مسلمان در بند را از ظلالت فساد ظلم تجاوز و غارتگری شرق و غرب نجات داده و خواهد داد تا جهان به نور عدالت منور گردد با سلام و درود وافر به روان تمام شهدای اسلام بخصوص سربازان امام خمینی که برای به احتزاز در امدن پرچم پویاترین مکتب در عرصه گیتی یعنی اسلام جان باخته اند تا دین خداوند و قانون الله و کتاب خداوند در جامعه ساری و جاری گردد. و من جان باختن در راه اسلام را که نشانه ی رسیدن به تکامل و سعادت اخروی و جاودان گشتن در پیشگاه خداست افتخار و سعادت میدانم و هر کس لایق ان نیست
خفتگان را چه خبر زمزمه مرغ سحر
حیوان را خبر از عالم انسانی نیست

هان ای انسان ها که خویش را مسلمان و پیرو دین مبین اسلام میدانید اگر بخواهید به سعادت و کمال دست یابید باید در تمام ابعاد زندگی جنگ نمائید زیرا زندگی جنگ و ستیزی بیش نیست این جنگ در ابعاد مختلف یعنی با اهریمن و شیطان درونی جهل و جنگ با دشمنان خارجی که اینک نمود و سنبل ان صدام جنایتکار و امریکای بد طینت و چپاولگر که در صدد خاموش نمودن نور خدا هستند باید بر انها تازید تا به کمال و سعادت رسید.
زندگی در صدف خویش گوهر ساختن است
در دل شعله فرو رفتن و نگداختن است
شیشه ی ماه به طاق فلک انداختن است
عشق از این گنبد در بسته برون تاختن است
در مذهب زنده دلان خواب و پریشانی نیست
از پی خاک جهان دگری ساختن است

و از خداوند میخواهم که مرا در راه رسیدن به کمال و رستن از خود نیرو و توان عطا کند تا در روز قیامت در مقابل رسول خدا و علی و حسین مظلوم خجل و شرمسار نباشم. اما اخرین سخنم این است که در مرحله ای حساس و سرنوشت ساز قرار گرفته ایم و در برابر جنگ مسئولیتی سنگین داریم اگر بخواهیم نسبت به جنگ که عزت و شرف و ابروی ما در گرو این جنگ است بی اعتنا باشیم مورد خشم خداوند و رسول خدا و ائمه اطهار و لعنت ایندگان قرار خواهیم گرفت و تاریخ سعادت و شهادت و پایداری یک قومی را هرگز فراموش نمیکند همانگونه که خیانت و پیمان شکنی را به بوته فراموشی و نسیان نسپرده است پس باید با تمام توان این جنگ را به پیروزی برسانیم و از مادر و پدر و برادران و خواهران خویش میخواهم از مردن و تکه تکه شدن من زیاد ناراحت نباشند و سعی کنند رهرو امام باشندو برای طول عمر امام عزیز دعا کنند.
روز هجران و شب فرغت یار اخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار اخر شد
این همه ناز و تنعم که خزان میفرمود
عاقبت در نفس باد بهار اخر شد
والسلام






جعبه ابزار