• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 
علی اکبر عباسی
Profile_shahid
اطلاعات شخصی
تولد ۱۳۳۴/۰۴/۰۸ روستای خانه سر
تحصیلات دیپلم
وضعیت تاهل مجرد
نوع عضویت پاسدار / ل ۲۵ کربلا
مسئولیت توضیحات
شهادت ۱۳۶۰/۰۴/۲۱ شهر ساری
محل دفن مسجد روستای خانه سر

هشتم تیر ۱۳۳۴، در روستای خانه‌سر از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. فرزند ششم خانواده بود. مادرش شهربانو فاضلی و پدرش ابوطالب (طالب) نام داشت. دوره راهنمایی را در شهر رستمکلا خواند و تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. مجرد بود. به عنوان پاسدار از لشکر ۲۵ کربلا، رسته توپخانه در جبهه حضور یافت. بیست و یکم تیر ۱۳۶۰ (سال اول جنگ تحمیلی) در شهر ساری در حالت آماده باش جهت مقابله با منافقین و ضد انقلاب بودند که سلاح ژ۳ ایشان (سهوا) شلیک کرد و مورد اصابت گلوله قرار گرفت. بیست روز بعد در ماه مبارک رمضان و در بیست و شش سالگی شهید شد. پیکرش پس از تشییع در مسجد زادگاهش خانسر دفن شد. او را اکبر نیز می‌نامیدند. برادرش علی‌اصغر عباسی جانباز است.


۱ - وصیتنامه شهید عباسی

[ویرایش]

سپاس و ستایش به درگاه پروردگار جهان و سلام و تهنیت بر انبیاء و اولياء . درود به رهبر کبیر انقلاب مسلمین و مستضعفین مبارز و شهید پرور درود به رهبری که عمری را به خاطر رهائی فقرا و ضعفای اسیر در بند و گرفتار در چنگال تار عنکبوتی مشتی افراد پست و بی وطن که جان و مال و شرافت و حیثیت و آزادی دیگران در نزدشان به پشیزی ارزش ندارد، تلاش نمودند. درود به رهبری که باعث افتخار مسلمین است و کارهای ایشان رد خور ندارد و با تمام اخلاص و ایمان خطی را موازی با خط اولیا و انبیا و ائمه طاهرین به وجود آورد و هر چند مکر و حیله در داخل و خارج بی نهایت است و هر لحظه از حیله آنها در امان نیستیم خوشبختانه امام امت با رهنمودهای بی نظیرشان خنثی کننده تمام آنهاست و به خاطر همین راهنمائی ها جوانان ما مانند آن تشنه کامان گمشده شان را پیدا نمودند و به آن درجه از رشد و شناخت رسیدند که از انقلاب و اسلام و خون شهدا حفاظت و صیانت کننده و این حقیر از لحظه ای که خودم را شناختم کاری که شایان و چشم گیر باشد برای اسلام و ملتم نکرده ام و از امروز برای اینکه از اسلام لفظی خودم را بیرون آورم و شعارم را مقدمه عمل قرار دهم چون دیگر برادران در این راه قدم مینهم و برای رسیدن به برترین آرزوها هر گونه خطر . ناراحتی را به جان خواهم خرید و نه لحظه ای تلاشم را متوقف میکنم و نه قدمی به عقب بر میگردم . افسوس و حسرت کاری را نخورم و انگشت تعجب و پشیمانی بر دهان نگیرم. باید تجربه تلخ و شیرین خود را ملاک قرار داده تا اینکه آلت دست و نردبان مشتی مزدور و فرمانبر نشویم که برای حفظ و مسند و مقام خویش حاضرند دست به هر جنایت و خیانتی بزنند و نگذاریم دشمنان بر ما غلبه کنند تا در خانه های ما گردنهای ما را بزنند. از تمام نیروهای متعهد به اسلام و امام خواهشمندم که قدر این دو گوهر بابهاء را بدانند و از آن که حاصل خون شهد است حفظ و حراست کنند که هر نوع بی اعتنایی و ضدیت با اسلام و قرآن است و انسان هر لحظه اسیر و گرفتار در چنگال مرگ و به ناچار ساغری از اجل ،بنوشد، و با ثمرترین و باارزش ترین مرگها در نزد پروردگار مرگ و موت انتخابی برای احیای حق است که گواراترین مرگهاست. والسلام






جعبه ابزار