چهارم بهمن ۱۳۴۷، در روستای قلعهسر از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. فرزند دوم خانواده بود. پدرش ولیالله، در شرکت تعاونی کار میکرد و مادرش سیده فاطمه نصیری نام داشت. تا پایه دوم راهنمایی درس خواند و سپس در کارگاه آلومنیوم سازی مشغول کار شد. مجرد بود. به عنوان بسیجی از لشکر ۲۵ کربلا، گردان حمزه در جبهه حضور یافت. چهارم فروردین ۱۳۶۵ (سال ششم جنگ تحمیلی) در منطقه فاو و در عملیات والفجرهشت در بمباران هوایی مورد اصابت ترکش به سر و پا و شکم قرار گرفت و در هجده سالگی به شهادت رسید. پیکرش یازدهم فروردین ۱۳۶۵ ساعت نه صبح از مقابل سپاه نکا تشییع شد و در زادگاهش قلعهسر دفن شد. ۱ - وصیتنامه شهید رخفروز[ویرایش]وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ ﴿آل عمران / آیه ۱۶۹﴾ سلام بر خمینی آن ابر مرد تاریخ مخلص خدا درود بر خمینی که ما را از جهالت و از هلاکت نجات داد و خط سرخ حسین علیه السلام را تداوم بخشید درود بر خمینی که کلام خدا را به گوش ما رسانیده است و رهبری انقلاب کبیر اسلامی را پیش راند و دین مقدس اسلام را برای بار مجدد زنده ساخت و پیام خون حسین علیه السلام را به گوش ما رسانید که هیات منذله. درود بر خمینی آن ابر مرد نستوه که به ما استشمام قوی داد تا از اسلام بوی برده باشیم و در سلولهای وجودمان عمل بخشبم درود بر هر شهیدی که جان خدا دادی خود را دوباره به خدا بخشید درود بر هر شهیدی که جان خود را برای اسلام فدا کرد و با خون خود خط سرخ آل محمد و انقلاب بی نظیر اسلامی را امضا نمود و چگونه زیستن را از حضرت محمد و چگونه مردن را از حسین و علی علیه السلام آموخت و درود بر شهیدانی که گویای اسلام بودند درود بر مرد ایثارگر مجاهد فی سبیل الله و سپاهی و بسیجی روحانی شکست ناپذیر و درود بر فرد مجاهد و مقاوم و درود بر معلولین و مجروحین و حامیان انقلاب و درود بر کشاورزان که به نحوی از انقلاب کبیر اسلامی دفاع میکنند و آنرا تداوم می بخشند و اما با پدر و مادرم پدر مرا به بزرگیت ببخش چون نتوانستم حق فرزندی خود را برای شما انجام دهم و آن چیزی که شما می خواستید عمل کنم پدرم با همه زحمتهایی که برایم کشیدی ثمرم را ندیدی چکار کنم موقع جنگ است مجبور شده ام راهی جبهه حق علیه باطل شوم خدايا مرا ببخش نتوانستم فرزند خوبی برای پدرم باشم اما مادرم مادر بزرگم پیر روزگار اگر هر بدی از من دیدی با بزرگیت مرا ببخش چون مرا با نخوابیدن و رنج کشیدن بزرگ کردی ولى ثمرم را ندیدی برادرانم یک بیک برای شما سلام میرسانم و از شما طلب بخشش می نمایم چون برای شما کاری نکردم و همچنین به خواهران عزیز و نور چشمانم بعد از شهادتم گریه و زاری نکنید چون این منافقان کوردل سوءاستفاده میکنند و بعد از شهادت من لباس سیاه نپوشید که روح را سیاه میکند وصیتم به مادرم و خواهرانم این است تمام جمعه ها بر سر مزارم بیایند و یک سفارش به هم محلی ها اگر بدی از من دیدید به بزرگیتان مرا ببخشید در آخر در دعاها شرکت کرده و مبادا امام را تنها بگذارید . خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار . ردههای این صفحه : شهدای بسیجی (شهرستان نکا) | شهدای روستای قلعه سر علیا | شهدای شهرستان نکا | شهدای عملیات والفجر هشت (استان مازندران)
|